سفر کردم به هر شهری دویدم
به لطف و حسن تو کس را ندیدم
ز هجران و غریبی بازگشتم
دگرباره بدین دولت رسیدم
از باغ روی تو تا دور گشتم
نه گل دیدم نه یک میوه بچیدم
به بدبختی چو دور افتادم از تو
ز هر بدبخت صد زحمت کشیدم
چه گویم مرده بودم بیتو مطلق
خدا از نو دگربار آفریدم
عجب گویی منم روی تو دیده
منم گویی که آوازت شنیدم
بهل تا دست و پایت را ببوسم
بده عیدانه کامروز است عیدم
تو را ای یوسف مصر ارمغانی
چنین آیینه روشن خریدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از سفرهایش به شهرهای مختلف و دوری از محبوبش میگوید. او در این سفرها به هیچ چیز جز زیبایی و لطف محبوبش دست نیافت، و بازگشت به او را باعث خوشبختی میداند. او احساس میکند که در غیاب محبوبش مرده بوده و نجات دوبارهاش را به خاطر دیدار با او میداند. شاعر با ابراز عشق و شوق، میخواهد در روز جشن و عید، عشق خود را با بوسه بر دستان محبوبش نشان دهد و یک هدیه زیبا به او تقدیم کند.
هوش مصنوعی: من به هر شهری سفر کردم و در جستجوی زیبایی و مهربانی تو دویدم، اما کسی را نیافتم که به اندازه تو دلپذیر باشد.
هوش مصنوعی: پس از مدتها دوری و تنها بودن، دوباره به این خوشبختی و سعادت رسیدم.
هوش مصنوعی: در گشت و گذارم در باغ زیبایی تو، نه گلی را یافتم و نه میوهای را چیدم.
هوش مصنوعی: وقتی از تو دور شدم، به هر دلیل بدبختی هزاران زحمت و رنج را تحمل کردم.
هوش مصنوعی: به چه چیزی اشاره کنم؟ بدون تو احساس میکنم مردهام و زندگیام مثل یک خلأ مطلق بوده است. به خاطر وجود تو، دوباره روح تازهای یافتم.
هوش مصنوعی: عجب این است که من تو را میبینم و انگار صدایت را هم شنیدهام.
هوش مصنوعی: بگذار تا دست و پایت را ببوسم، امروز روز عید است و من عیدم را جشن میگیرم.
هوش مصنوعی: من برای تو، ای یوسف مصر، چنین هدیهای را خریدم که مانند آینهای روشن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چنان چون من ز تو شادی ندیدم
ز دیدارت همه تلخی چشیدم
نصیحتهای هاتف چون شنیدم
چو هاتف روی در خلوت کشیدم
از آن از خدمتت دوری گزیدم
که خود را لایق خدمت ندیدم
ایا یاری که در تو ناپدیدم
تو را شکل عجب در خواب دیدم
چو خاتونان مصر از عشق یوسف
ترنج و دست بیخود می بریدم
کجا آن مه کجا آن چشم دوشین
[...]
ز تو صد فتنه بر جان پیش دیدم
چنین باشد چو گفت دل شنیدم
گذر کردم به بازار جمالت
دلی بفروختم، جانی خریدم
جهانی کشته ای از من مکن ننگ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.