چو رعد و برق می خندد ثنا و حمد می خوانم
چو چرخ صاف پرنورم به گرد ماه گردانم
زبانم عقدهای دارد چو موسی من ز فرعونان
ز رشک آنک فرعونی خبر یابد ز برهانم
فروبندید دستم را چو دریابید هستم را
به لشکرگاه فرعونی که من جاسوس سلطانم
نه جاسوسم نه ناموسم من از اسرار قدوسم
رها کن چونک سرمستم که تا لافی بپرانم
ز باده باد می خیزد که باده باد انگیزد
خصوصا این چنین باده که من از وی پریشانم
همه زهاد عالم را اگر بویی رسد زین می
چه ویرانی پدید آید چه گویم من نمیدانم
چه جای می که گر بویی از آن انفاس سرمستان
رسد در سنگ و در مرمر بلافد کآب حیوانم
وجود من عزبخانهست و آن مستان در او جمعند
دلم حیران کز ایشانم عجب یا خود من ایشانم
اگر من جنس ایشانم وگر من غیر ایشانم
نمیدانم همین دانم که من در روح و ریحانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، با زبانی شاعرانه و دلنشین، به بیان حالات روحی و عارفانه شاعر میپردازد. شاعر در ابتدا به ستایش و شکرگزاری میپردازد و میگوید که در هنگام رعد و برق، با شادی و حمد خداوند را میستاید. او خود را تشبیه به موسی میکند که در برابر فرعون قرار دارد و از رازهای مقدس سخن میگوید. شاعر در ادامه به احساس سرمستی و تاثیر بادهای که او را به وجد میآورد اشاره میکند و به ویرانیهایی که از این حالت در میان زاهدان حادث میشود، اشاره میکند. او در نهایت به حیرت و سردرگمی خود از واقعیت وجودش و ارتباطش با مستان اشاره میکند و این سوال را مطرح میکند که آیا خود او نیز جزو آن مستان است یا نه. در مجموع، شعر اشارهای به جستجوی حقایق عمیق زندگی و تجربههای عرفانی دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که رعد و برق میخندد و در حال ستایش و تمجید هستم، مانند چرخش صاف و نورانی به دور ماه حرکت میکنم.
هوش مصنوعی: زبانم دلی پُر از درد و غم دارد، مانند موسی که از فرعونان رنج میبرد. حسادت آنها باعث میشود چیزهایی را از او بدانند که از دلایل و شواهدی که دارد، ناشی میشود.
هوش مصنوعی: دستم را ببندید که متوجه شدید من کجا هستم؛ به مقر فرماندهی فرعون، چون من یک جاسوس از طرف سلطانم هستم.
هوش مصنوعی: من نه به دنبال کنجکاوی هستم و نه به مسائل خصوصی دیگران کاری دارم. من از اسرار مقدس آگاهی دارم و در حال حاضر به قدری مست و شاداب هستم که میخواهم از این حالت لذت ببرم و سخن بگویم.
هوش مصنوعی: میگوید وقتی نوشیدنی میخورم، حالتی خاص و سرخوشی به من دست میدهد. به ویژه وقتی که این نوشیدنی باعث میشود افکار و احساساتم بهم بریزد و بیقرار شوم.
هوش مصنوعی: اگر همگان زهاد و عابدان دنیا از بوی این می باخبر شوند، چه خرابی و آشفتگی به بار خواهد آمد. حال من چه بگویم که نمیدانم.
هوش مصنوعی: هر کجا که بوی عطر سرمستان به مشام برسد، حتی در سنگ و مرمر، جان من زنده میشود.
هوش مصنوعی: وجود من مانند خانهای است که مستان در آن جمع شدهاند. دلم در تعجب است که آیا من خود یکی از آن مستان هستم یا اینکه آنها در درون من هستند.
هوش مصنوعی: من نمیدانم که آیا من از جنس آنها هستم یا نه، اما این را میدانم که من در جوانی و شادابی و سرزندگی زندگی میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دگر بار ای مسلمانان ستمگر گشت جانانم
گهی رنجی نهد بر دل گهی بی جان کند جانم
به درد دل شدم خرسند که جز او نیست دلبندم
به رنج تن شدم راضی که جز او نیست جانانم
به بازی گفتمش روزی که دل بر کن کنون از من
[...]
ترا من دوست میدارم ندانم چیست درمانم
نه روی هجر میبینم نه راه وصل میدانم
نپرسی هرگز احوالم نسازی چارهٔ کارم
نه بگذاری که با هرکس بگویم راز پنهانم
دلم بردی و آنگاهی به پندم صبر فرمایی
[...]
درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم
مرا می خواند آن آتش مگر موسی عمرانم
دخلت التیه بالبلوی و ذقت المن و السلوی
چهل سال است چون موسی به گرد این بیابانم
مپرس از کشتی و دریا بیا بنگر عجایبها
[...]
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهدِ ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
دلم صد بار میگوید که چشم از فتنه بر هم نِه
[...]
مرا دیوانه می خوانند و با دیوانه می مانم
ز خود بیگانه می دانند و هم من نیز می دانم
اگر با بت منم اینم وگر در کعبه بنشینم
نه مرد مذهب و دینم نه اهل کفر و ایمانم
چو در بت خانه افتادم ز دیگر خانه آزادم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.