گنجور

 
مولانا

میر خرابات توی ای نگار

وز تو خرابات چنین بی‌قرار

جمله خرابات خراب تواند

جمله اسرار ز توست آشکار

جان خراباتی و عمر عزیز

هین که بشد عمر چنین هوشیار

جان و جهان جان مرا دست گیر

چشم جهان حرف مرا گوش دار

خاک کفت چشم مرا توتیاست

وعده تو گوش مرا گوشوار

خمر کهن بر سر عشاق ریز

صورت نو در دل مستان نگار

ساغر بازیچه فانی ببر

ساغر مردانه ما را بیار

آتش می بر سر پرهیز ریز

وای بر آن زاهد پرهیزکار

حق چو شراب ازلی دَر دِهد

مرد خورد باده حق مردوار

پرورش جان به سقاهم بود

از می و از ساغر پروردگار

 
 
 
جدول قرآن کریم
غزل شمارهٔ ۱۱۶۵ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
شهید بلخی

ابر همی گرید چون عاشقان

باغ همی خندد معشوق‌وار

رعد همی نالد مانند من

چون که بنالم به سحرگاه زار

ناصرخسرو

پند بدادمت من، ای پور، پار

چون بگزیدی تو بر آن نور نار؟

غره مشو گرچه نیابد همی

بی تو نه بهرام و نه شاپور پار

پشت گران‌بار تو اکنون شده‌است

[...]

منوچهری

با رخت ای دلبر عیار یار

نیست مرا نیز به گل کار کار

تا رخ گلنار تو رخشنده گشت

بر دل من ریخته گلنار نار

چشم تو خونخواره و هر جادویی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
مسعود سعد سلمان

دولت مسعودی با روزگار

چون تن و جان گشت بهم سازگار

تاج همی گوید جاوید باد

شاه زمانه ملک روزگار

بخت همی گوید پاینده باد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
عمعق بخاری

وقت گل سوری، خیز ای نگار

بر گل سوری می سوری بیار

بربط سُغدی را گردن بگیر

زخمهٔ زیر و بم او برگمار

زان می نوشین، که چو جانم بدی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه