نوریست میان شعر احمر
از دیده و وهم و روح برتر
خواهی خود را بدو بدوزی
برخیز و حجاب نفس بردر
آن روح لطیف صورتی شد
با ابرو و چشم و رنگ اسمر
بنمود خدای بی چگونه
بر صورت مصطفی پیمبر
آن صورت او فنای صورت
وان نرگس او چو روز محشر
هر گه که به خلق بنگریدی
گشتی ز خدا گشاده صد در
چون صورت مصطفی فنا شد
عالم بگرفت الله اکبر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای گشته جهان و خوانده دفتر
بندیش ز کار خویش بهتر
این چرخ بلند را همی بین
پر خاک و هوا و آب و آذر
یک گوهر تر و نام او بحر
[...]
آن لعبت سرو قد مه منظر
آن آفت چین و فتنه بربر
صورت نه به نوک خامه مانی
لعبت نه به نوک رنده آذر
زلفینش به بوی عنبر سارا
[...]
ای ذات تو ناشده مصور
اثبات تو کرده عقل باور
اسم تو ز حد و رسم بیزار
ذات تو ز جنس و نوع برتر
محمول نهای چنانکه اعراض
[...]
خمخانه خر سرای خر پیر
نه راه بری نه بار برگیر
زین لاشه لنگ و لوک پیری
از دم تا گوش مکر و تزویر
تا خر کره بودی آن میره
[...]
ای حجره دل بتو منور
وی عالم جان ز تو معطر
ای شخص تو عصمت مجسم
وی ذات تو رحمت مصور
بی یاد تو ذکرها مزور
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.