گنجور

 
مولانا

نوریست میان شعر احمر

از دیده و وهم و روح برتر

خواهی خود را بدو بدوزی

برخیز و حجاب نفس بردر

آن روح لطیف صورتی شد

با ابرو و چشم و رنگ اسمر

بنمود خدای بی چگونه

بر صورت مصطفی پیمبر

آن صورت او فنای صورت

وان نرگس او چو روز محشر

هر گه که به خلق بنگریدی

گشتی ز خدا گشاده صد در

چون صورت مصطفی فنا شد

عالم بگرفت الله اکبر

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۰۵۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ناصرخسرو

ای گشته جهان و خوانده دفتر

بندیش ز کار خویش بهتر

این چرخ بلند را همی بین

پر خاک و هوا و آب و آذر

یک گوهر تر و نام او بحر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
مسعود سعد سلمان

آن لعبت سرو قد مه منظر

آن آفت چین و فتنه بربر

صورت نه به نوک خامه مانی

لعبت نه به نوک رنده آذر

زلفینش به بوی عنبر سارا

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

ای ذات تو ناشده مصور

اثبات تو کرده عقل باور

اسم تو ز حد و رسم بیزار

ذات تو ز جنس و نوع برتر

محمول نه‌ای چنانکه اعراض

[...]

سوزنی سمرقندی

خمخانه خر سرای خر پیر

نه راه بری نه بار برگیر

زین لاشه لنگ و لوک پیری

از دم تا گوش مکر و تزویر

تا خر کره بودی آنِ میره

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

ای حجره دل بتو منور

وی عالم جان ز تو معطر

ای شخص تو عصمت مجسم

وی ذات تو رحمت مصور

بی یاد تو ذکرها مزور

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۳۶ مورد هم آهنگ دیگر از جمال‌الدین عبدالرزاق
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه