آه در آن شمع منور چه بود
کآتش زد در دل و دل را ربود
ای زده اندر دل من آتشی
سوختم ای دوست بیا زود زود
صورت دل صورت مخلوق نیست
کز رخ دل حسن خدا رو نمود
جز شکرش نیست مرا چارهای
جز لب او نیست مرا هیچ سود
یاد کن آن را که یکی صبحدم
این دلم از زلف تو بندی گشود
جان من اول که بدیدم تو را
جان من از جان تو چیزی شنود
چون دلم از چشمه تو آب خورد
غرقه شد اندر تو و سیلم ربود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و شوقی عمیق است که شاعر نسبت به معشوقش احساس میکند. شاعر به شمعی اشاره میکند که آتش آن در دلش شعلهور شده و او را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. او از دوستش میخواهد که به سرعت بیاید زیرا دلش به شدت داغ شده است. شاعر بیان میکند که روح او و زیباییهای دلش به هیچ چیز دیگری جز عشق و زیبایی معشوقش وابسته نیست. یادآوری میکند که عشق او باعث شده دلش از زلف معشوقش آزاد شود و جانش به شدت تحت تاثیر معشوق قرار گرفته است. در نهایت، اشاره میکند که دلش بعد از نشستن در کنار معشوق غرق در محبت او شده است.
هوش مصنوعی: چرا این شمع روشن اینقدر جاذبه دارد که آتش آن به دل من نفوذ کرده و قلبم را تسخیر کرده است؟
هوش مصنوعی: ای دوست، آتش عشق و اشتیاقی در دل من برافروخته شده است، تو بیا و هر چه زودتر نزد من بیا.
هوش مصنوعی: چهره دل، نشانهای از مخلوقات نیست، بلکه از خدای زیبا و حسن او نمایش میدهد.
هوش مصنوعی: غیر از شکر او هیچ راه حلی ندارم و تنها لب اوست که میتواند به من سود برساند.
هوش مصنوعی: به خاطر بیاور کسی را که در یکی از صبحهای زود، دلم به خاطر موهای تو آزاد شد و از آن بند رهایی یافت.
هوش مصنوعی: وقتی برای اولین بار تو را دیدم، احساس کردم که جانم از جان تو چیزی را درک کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی دل من از چشمه عشق تو سیراب شد، به عمق وجود تو فرو رفتم و تمام وجودم را به تو سپردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
وعدهٔ این چرخ همه باد بود
وعده رطب کرد و فرستاد تود
باد شمر کار جهان را که نیست
تار جهان را به جز از باد پود
دانا داند که ندارد به طبع
[...]
تا تو بدانی که ز خورشید بود
مه که شب چارده روشن نمود
گام به گام او چو تحرک نمود
میل به میلش به تبرک ربود
دوش دل عربده گر با کی بود
مشت کی کردست دو چشمش کبود
آن دل پرخواره ز عشق شراب
هفت قدح از دگران برفزود
مست شد و بر سر کوی اوفتاد
[...]
این سخنم گفت و به گنجور جود
از نظر لطف اشارت نمود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.