صوفیی آمد به سوی خانه روز
خانه یک در بود و زن با کفشدوز
جفت گشته با رهی خویش زن
اندر آن یک حجره از وسواس تن
چون بزد صوفی به جد در چاشتگاه
هر دو درماندند نه حیلت نه راه
هیچ معهودش نبد کو آن زمان
سوی خانه باز گردد از دکان
قاصدا آن روز بیوقت آن مروع
از خیالی کرد تا خانه رجوع
اعتماد زن بر آن کو هیچ بار
این زمان فا خانه نامد او ز کار
آن قیاسش راست نامد از قضا
گرچه ستارست هم بدهد سزا
چونک بد کردی بترس آمن مباش
زانک تخمست و برویاند خداش
چند گاهی او بپوشاند که تا
آیدت زان بد پشیمان و حیا
عهد عمر آن امیر مؤمنان
داد دزدی را به جلاد و عوان
بانگ زد آن دزد کای میر دیار
اولین بارست جرمم زینهار
گفت عمر حاش لله که خدا
بار اول قهر بارد در جزا
بارها پوشد پی اظهار فضل
باز گیرد از پی اظهار عدل
تا که این هر دو صفت ظاهر شود
آن مبشر گردد این منذر شود
بارها زن نیز این بد کرده بود
سهل بگذشت آن و سهلش مینمود
آن نمیدانست عقل پایسست
که سبو دایم ز جو ناید درست
آنچنانش تنگ آورد آن قضا
که منافق را کند مرگ فجا
نه طریق و نه رفیق و نه امان
دست کرده آن فرشته سوی جان
آنچنان کین زن در آن حجره جفا
خشک شد او و حریفش ز ابتلا
گفت صوفی با دل خود کای دو گبر
از شما کینه کشم لیکن به صبر
لیک نادانسته آرم این نفس
تا که هر گوشی ننوشد این جرس
از شما پنهان کشد کینه محق
اندک اندک همچو بیماری دق
مرد دق باشد چو یخ هر لحظه کم
لیک پندارد بهر دم بهترم
همچو کفتاری که میگیرندش و او
غرهٔ آن گفت کین کفتار کو
هیچ پنهانخانه آن زن را نبود
سمج و دهلیز و ره بالا نبود
نه تنوری که در آن پنهان شود
نه جوالی که حجاب آن شود
همچو عرصهٔ پهن روز رستخیز
نه گو و نه پشته نه جای گریز
گفت یزدان وصف این جای حرج
بهر محشر لا تری فیها عوج
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این داستان، یک صوفی به خانهای میرود که زن و شوهری در آن مشغول کار هستند. او به قصد ورود به خانه در میزند، اما مشکلاتی پیش میآید و زن و شوهر نمیتوانند او را راه بدهند. در ادامه، به تخلفاتی که این زن در گذشته داشته و حالا با عاقبت عملش روبرو میشود، پرداخته میشود. عمر، امیر مؤمنان، به دزدی که برای اولین بار خطا کرده، امان میدهد و او را نمیکشد. این موضوع نشان دهندهی رحمت و عدالت خداوند است. اما در نهایت، زن که دست به گناه میزند، به عذاب دچار میشود و هیچ راهی برای فرار از عذاب در روز محشر ندارد. داستان به عمق شناخت نفس و عواقب اعمال انسان اشاره میکند و نشان میدهد که گناه، هرچند به نظر کوچک بیاید، عواقب سنگینی دارد.
هوش مصنوعی: یک صوفی به خانهای رفت که در آن روز فقط یک در وجود داشت و در آنجا زنی با کفشدوزی مشغول کار بود.
هوش مصنوعی: در کنار مسیر خود همسفر شدهای، در یک اتاق مخصوص از دلبستگیهای دنیوی دوری کن.
هوش مصنوعی: وقتی صوفی در صبح زود به جد میزند، هر دو در یک وضعیت دشوار قرار میگیرند و نه راهی برای فرار دارند و نه تدبیری برای حل مشکلاتشان.
هوش مصنوعی: هیچ چیز نمیتواند او را از بازگشت به خانهاش در آن زمان، دور کند.
هوش مصنوعی: در آن روز، شخصی که پرتکاپو و نگران بود، به دلخواه خود تصمیم میگیرد که بازگردد به خانه، با یک خیال و فکر مشخص در ذهنش.
هوش مصنوعی: زنی که به همسرش اعتماد دارد، در این لحظه که از کارهای او خبر ندارد، نباید نگران باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که قیاس و مقایسهای که انجام شده درست نیست و به نوعی خطا دارد، حتی اگر ستارهها یا نشانههای خوبی هم در آن وجود داشته باشند. ممکن است به نظر برسد که همه چیز خوب است، اما در حقیقت ممکن است نتیجه مطلوبی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: وقتی کار بدی کردی، از آن بترس و خیال نکن که ایمن هستی، زیرا این عمل تو مثل دانهای است که در دل زمین کاشته میشود و خداوند آن را خواهد رویاند.
هوش مصنوعی: مدتی او را پنهان میکند تا زمانی که به خاطر آن اشتباه، پشیمان و شرمنده شوی.
هوش مصنوعی: عهد امیر مؤمنان، امام علی (ع)، در زمان حکومتش این بود که دزدان را به مجازاتهای سخت بسپارد و عدالت را در مورد آنها اجرا کند.
هوش مصنوعی: آن دزد فریاد زد که ای حاکم، این اولین باری است که من مرتکب جرم میشوم، پس مرا ببخش.
هوش مصنوعی: عمر گفت که هرگز نخواهم باور کرد که خدا برای بار اول در جزا (پاسخ به اعمال) قهر و کیفر بَرَد.
هوش مصنوعی: به دفعات، انسان به دلیلی برای نشان دادن دانش و فضیلتش تلاش میکند، اما در نهایت دوباره به دنبال عدالت و انصاف میگردد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که این دو ویژگی آشکار شود، آن شخص مژدهدهنده خواهد بود و این شخص هشداردهنده خواهد شد.
هوش مصنوعی: زن چندین بار این کار را انجام داده بود و به نظر میرسید که این مسئله آسان و ساده است و به راحتی از کنار آن رد میشود.
هوش مصنوعی: آن شخص نمیدانست که عقل و خردش ناتوان است، زیرا همیشه نمیتوان از یک ظرف پر (سبو) آب به درستی و بدون مشکل پر کرد.
هوش مصنوعی: به قدری سرنوشت او را تحت فشار قرار داد که حتی فردی نفاقپیشه نیز به ناگاه با سرنوشتی تلخ روبهرو شد.
هوش مصنوعی: این بیت به حالت بینظمی و تنهایی اشاره دارد. گویا فردی در شرایطی دشوار و ناامید کننده قرار دارد، بدون راهی برای پیش رفتن و یا دوستی که در کنار او باشد. همچنین، او احساس میکند که حتی فرشتهای که میتواند نجاتش دهد، به او کمک نمیکند و او را تنها رها کرده است. در کل، این بیانگر حس فقدان و نداشتن پشتیبانی در زندگی است.
هوش مصنوعی: زن به قدری در آن اتاق دچار سختی و بیرحمی شد که خود و همنشینش از این درد و رنج خشک و بیروح گشتند.
هوش مصنوعی: صوفی به دلش گفت: ای دو نفر که از شما کینه دارم، اما تصمیم دارم با صبر و شکیبایی برخورد کنم.
هوش مصنوعی: اما نادانسته این نفس را به همراه میآورم تا هیچ گوششنوایی این صدای زنگ را نشنود.
هوش مصنوعی: کینه در دل انسان به آرامی و به طور مخفیانه رشد میکند، همچون بیماری که به تدریج شخص را از پای درآورد.
هوش مصنوعی: انسان در درون خود مانند یخ در حال ذوب شدن است و هر لحظه از زندگیاش کمتر و کمتر میشود، اما با این حال فکر میکند که در هر دم بهتر و کاملتر میشود.
هوش مصنوعی: مانند کفتاری که شکار میشود و به خودش مغرور است و میگوید: "این کفتار کجا رفته است؟"
هوش مصنوعی: هیچ جایی برای پنهان شدن آن زن نبود و نه راهی در بالاخانه و نه راهی در دهلیز وجود داشت.
هوش مصنوعی: نه میتوانی چیزی را در تنور پنهان کنی و نه میتوانی با کیسهای آن را بپوشانی.
هوش مصنوعی: مانند میدان وسیع روز قیامت، نه چیزی برای گفتن باقی میماند و نه جایی برای پنهان شدن وجود دارد.
هوش مصنوعی: خداوند در توصیف این مکان گفته است که در روز قیامت هیچ نقص و کجی در آن وجود نخواهد داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.