بخش ۶۹ - قول رسول صلی الله علیه و سلم انی لاجد نفس الرحمن من قبل الیمن
گفت زین سو بوی یاری میرسد
کاندرین ده شهریاری میرسد
بعد چندین سال میزاید شهی
میزند بر آسمانها خرگهی
رویش از گلزار حق گلگون بود
از من او اندر مقام افزون بود
چیست نامش گفت نامش بوالحسن
حلیهاش وا گفت ز ابرو و ذقن
قد او و رنگ او و شکل او
یک به یک واگفت از گیسو و رو
حلیههای روح او را هم نمود
از صفات و از طریقه و جا و بود
حلیهٔ تن همچو تن عاریتیست
دل بر آن کم نه که آن یک ساعتیست
حلیهٔ روح طبیعی هم فناست
حلیهٔ آن جان طلب کان بر سماست
جسم او همچون چراغی بر زمین
نور او بالای سقف هفتمین
آن شعاع آفتاب اندر وثاق
قرص او اندر چهارم چارطاق
نقش گل در زیر بینی بهر لاغ
بوی گل بر سقف و ایوان دماغ
مرد خفته در عدن دیده فرق
عکس آن بر جسم افتاده عرق
پیرهن در مصر رهن یک حریص
پر شده کنعان ز بوی آن قمیص
بر نبشتند آن زمان تاریخ را
از کباب آراستند آن سیخ را
چون رسید آن وقت و آن تاریخ راست
زاده شد آن شاه و نرد ملک باخت
از پس آن سالها آمد پدید
بوالحسن بعد وفات بایزید
جملهٔ خوهای او ز امساک و جود
آنچنان آمد که آن شه گفته بود
لوح محفوظ است او را پیشوا
از چه محفوظ است؟ محفوظ از خطا
نه نجومست و نه رملست و نه خواب
وحی حق والله اعلم بالصواب
از پی روپوش عامه در بیان
وحی دل گویند آن را صوفیان
وحی دل گیرش که منظرگاه اوست
چون خطا باشد؟ چو دل آگاه اوست
مؤمنا ینظر به نور الله شدی
از خطا و سهو آمن آمدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.