گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مشتاق اصفهانی

شکرلله سرور مهر افسر گردون سریر

وارث ملک سلیمان صاحب تخت کیان

یعنی اعلیحضرت سلطانمحمد آنکه هست

کسری عهد و جم وقت و سلیمان زمان

آبروی نسل پیغمبر که از لطف خدای

بوده است و هست و خواهد بود تا باشد جهان

مصطفی را اخترش نور ضیاء انجمن

مرتضی را گوهرش چشم و چراغ دودمان

تکیه ز دبر تخت شاهیچون سلیمان و گرفت

صیت اقبالش جهان را قیروان تا قیروان

گر شکوهش بنگرد بر مسند جاه و جلال

ور ببیند کبریایش بر سریر عز و شان

نیست ممکن دیگر از خجلت برآید صبحدم

خسرو خاور به تخت زرنگار آسمان

با که سنجم از سلاطین جهان آنرا که هست

آن خدیو تاج‌بخش آن پادشاه شه نشان

در شجاعت رستم و در سلطنت افراسیاب

در سخاوت حاتم و در معدلت نوشیروان

چون برآمد این فریدون و حشمت دارا شکوه

بر سریر دولت از لطف خدای انس و جان

بهر تاریخش بآئین دعا مشتاق گفت

جاودان بادش بر او رنگ سلیمانی مکان

 
 
 
رودکی

خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان

لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان

عنصری

چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان

بیروان تن پیکری پاکیزه چون بی‌تنْ روان

گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش

ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان

از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
ابوسعید ابوالخیر

بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان

تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان

تا که می‌جستم ندیدم تا بدیدم گم شدم

گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان

در خیال من نیامد در یقینم هم نبود

[...]

فرخی سیستانی

سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان

بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان

بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی

پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان

ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند

پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان

تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها

تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه