گنجور

 
مشتاق اصفهانی

شکرلله سرور مهر افسر گردون سریر

وارث ملک سلیمان صاحب تخت کیان

یعنی اعلیحضرت سلطانمحمد آنکه هست

کسری عهد و جم وقت و سلیمان زمان

آبروی نسل پیغمبر که از لطف خدای

بوده است و هست و خواهد بود تا باشد جهان

مصطفی را اخترش نور ضیاء انجمن

مرتضی را گوهرش چشم و چراغ دودمان

تکیه ز دبر تخت شاهیچون سلیمان و گرفت

صیت اقبالش جهان را قیروان تا قیروان

گر شکوهش بنگرد بر مسند جاه و جلال

ور ببیند کبریایش بر سریر عز و شان

نیست ممکن دیگر از خجلت برآید صبحدم

خسرو خاور به تخت زرنگار آسمان

با که سنجم از سلاطین جهان آنرا که هست

آن خدیو تاج‌بخش آن پادشاه شه نشان

در شجاعت رستم و در سلطنت افراسیاب

در سخاوت حاتم و در معدلت نوشیروان

چون برآمد این فریدون و حشمت دارا شکوه

بر سریر دولت از لطف خدای انس و جان

بهر تاریخش بآئین دعا مشتاق گفت

جاودان بادش بر او رنگ سلیمانی مکان