گنجور

 
مشتاق اصفهانی

صبح شد ساقی بشو ز آیینهٔ رو زنگ خواب

جام زرین را به دور انداز همچون آفتاب

تشنهٔ فیضی منه جام می از کف تا به هم

الفت شیر و شکر دارند صبح و ماهتاب

زاهد و سجاده تقوی الی یوم النشور

دست ما و دامن ساقی الی یوم‌الحساب

چهره منما یا مکن منع من از دیدن که هست

تشنه‌کامی را نمودن آب و کردن منع آب

سقف گردون پست و عالم کم فضا من تنگدل

تا به کی باشم خدایا در پس این نه حجاب

جذبه شوقی که از نه جوشن گردون دمی

بگذرم پرّان‌تر از تیر دعای مستجاب

یا به فراش قضا فرما که بالاتر زند

دامن این لاجوردی خیمه زرین طناب

یا به معمار قدر برگو که گرداند وسیع

کوچه این عالم کم وسعت پرپیچ و تاب

یا بفرما عشق بالادست محمل بسته را

کین قدر آتش نیفروزد به دل‌های کباب

خورده خون دل‌فکاران آن دو لعل نیم‌رنگ

برده خواب بی‌قراران آن دو چشم نیم‌خواب

ریخت تا از کلک مشتاق این غزل مطرب نواخت

با نوای ارغنون در بزم آهنگ رباب

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عنصری

شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب

آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب

آسمان جود گشت و جود ماه آسمان

آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب

بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب

گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب

عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز

مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب

با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر

[...]

ازرقی هروی

مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست

تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب

قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد

روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب

تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب

[...]

قطران تبریزی

سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب

آفت دل‌هاست و اندر دیده‌ام چون آفتاب

روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو

زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب

صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
ابوالفرج رونی

ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید

نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب

هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان

تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب

در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه