گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مشتاق اصفهانی

چه شد گاهی به حرفی آن دو لعل دلگشا بگشا

اگر از بهر ما نگشایی از بهر خدا بگشا

ز پهلوی تو عمری شد گشادی آرزو دارم

اگر خواهی که بگشاید دلم بند قبا بگشا

نخواهم رفت جایی، مرغ دست‌آموز صیادم

دو روزی از برای امتحان بندم ز پا بگشا

گشایی عقده‌ام هرگه گشادش مصلحت دانی

نمی‌گویم من از کارم گره مگشای یا بگشا

اگرچه عقده از خاطری نگشوده هرگز

گره از خاطر مشتاق از بهر خدا بگشا