گه مهر گویم گه مهت گه زهره گاهی مشتری
اما چو نیکو بنگرم تو از همه بالاتری
هر عضوت از عضو دگر باشد بسی زیبندهتر
نبود به این خوبی بشر حوری ندانم یا پری
ای رشک زیبامنظران برقع ز رخ کن بر کران
گردند تا صورتگران شرمنده از صورتگری
از دادخواهان بشنوی هر سو فغان هر جا روی
در بر قبای خسروی بر سر کلاه سروری
ای گوهر سنگینبها عالم خریدارت چو ما
اما کسی داند کجا قدر گهر چون گوهری
ای برده دلها سربسر حال دلم یکره نگر
تا چند باشی بیخبر از راه و رسم دلبری
مژگان خونریزت عیان مردمکشست اما نهان
چشمت بود با مردمان در عین مردمپروری
مشتاق همچون نقش پا در رهگذارت کرد جا
اما تو از راه وفا هرگز به سویش نگذری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت کسی است که شاعر به آن دل باخته است. شاعر با تشبیهات مختلف از زیبایی و همهچیز معنوی این شخص سخن گفته و او را برتری بالاتر از هر موجود دیگری دانسته است. همچنین، شاعر از دلتنگی و نگرانی خود درباره عشق و دلدادگیاش میگوید و به تلاش ناکامش در جلب توجه محبوب اشاره میکند. در نهایت، احساس بیخبری و غم ناشی از فاصله عاطفیاش را ابراز میکند، در حالی که زیبایی محبوبش همچنان دلها را میرباید.
هوش مصنوعی: گاهی از زیبایی و نور ماه صحبت میکنم، گاهی از زیبایی ستارههایی چون زهره و مشتری، اما وقتی دقیقتر نگاه میکنم، میبینم که تو از همه آنها زیباتر و بالاتر هستی.
هوش مصنوعی: هر یک از اعضای بدن تو به اندازهای زیبا و دلپذیر است که هیچ چیز دیگری نمیتواند این زیبایی را به این اندازه داشته باشد؛ حالا نمیدانم تو حوری هستی یا پری.
هوش مصنوعی: ای معشوق چشمنواز، حجاب چهرهات را کنار بزن تا زیباییات نمایان شود و چهرهسازان دیگر از زیبایی تو شرمنده شوند.
هوش مصنوعی: هر طرف را که نگاه کنی، صدای گریه و شکایت دادخواهان را میشنوی. هر جا که بروی، لباس شاهانه و تاج بر سر کسانی را میبینی که در مقام رهبری و سروری هستند.
هوش مصنوعی: ای گوهر با ارزش، تو را در این دنیا خریدارانی چون ما دارند، اما کسی نمیداند که ارزش یک گوهر در کجا و چگونه مشخص میشود.
هوش مصنوعی: ای دلباخته، به حالت دقت کن و ببین چقدر از حال من بیخبری. تا کی میخواهی از اصول و روشهای عشقورزی بیخبر باشی؟
هوش مصنوعی: چشمهای تو بهظاهر پر از محبت و مهربانی است و خود را در میان مردم مینمایانی، اما حقیقت این است که مژگان و پلکهایت بهگونهای است که میتواند جانها را بگیرد.
هوش مصنوعی: شخصی به شدت مشتاق و علاقهمند است، مانند رد پای کسی که در مسیر تو گذاشته شده. اما تو هرگز از مسیر وفاداری دست نکشیده و به سمت او نخواهی رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عیار یار دلبری با غمزه و جان دلبری
کردی ز جانم دل بری زان چشمکان عبهری
فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری
گویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری
رومیرخان ماهوش زاییده از خاک حبش
چون نومسلمانان خوش بیرون شده از کافری
گلزار بین گلزار بین در آب نقش یار بین
[...]
آخر نگاهی باز کن وقتی که بر ما بگذری
یا کبر منعت میکند کز دوستان یاد آوری
هرگز نبود اندر ختن بر صورتی چندین فتن
هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری
صورتگر دیبای چین گو صورت رویش ببین
[...]
ترک من و آشوبِ دل خاتونِ ماه خاوری
بُغناق برگیر و بنه بر سر کلاه کافری
بر دوش زلفت چون زره بگشاده از ابرو گره
برده ز هفت اختر فره بسته قبایِ ششتری
بار و برت سیب و عنب نوشینْ دهان تریاکْ لب
[...]
ای چهرهٔ زیبای تو رشکِ بتانِ آزری
هر چند وصفت میکنم، در حسن از آن زیباتری
هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر
شمسی ندانم یا قمر، حوری ندانم یا پری
آفاق را گردیدهام، مهر بتان ورزیدهام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.