گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مشتاق اصفهانی

ای که با اهل هوس نرد وفا باخته‌ای

منم آن مهره که در ششدرم انداخته‌ای

محفل‌افروز جهانی تو که داری چون شمع

رخ افروخته‌ای و قد افراخته‌ای

یکره ار جلوه کند سرو تو در باغ وگر

آشیان بر سر سروی ننهد فاخته‌ای

طرفه حالیست که عشاق سپاه تو و تو

هرنفس بر صفشان توسن کین تاخته‌ای

دل مشتاق به خون می‌تپد از غیرت باز

پی قتل که دگر تیغ جفا آخته‌ای