چو ماه چارده دارم نگاری چاردهساله
که رخسارش بود ماه و خطش بر گرد مه هاله
درین گلشن زیاد از ساغر حسن تو بود آن می
که ساقی ریخت در جام گل و پیمانه لاله
نباشم چون خموش از جور او با این دل مسکین
چه برمیخیزد از آه و چه برمیآید از ناله
خوش آن دم کز چمن مست آیی و از تاب میریزد
ز رخسارت عرق زان سان که از گلبرگ تر ژاله
ندانی گرچهها آمد ز تیغت بر دلم بنگر
که خون میریزد از مژگان تر پرگاله پرگاله
نشاط طبع اگر جویی رو از میخانه جو کآنجا
می یکساله از دل میبرد اندوه صدساله
به صحرا میرود آن آهوی مشکین چه خوش باشد
زمانی کاید و مشکین غزالانش ز دنباله
عروس فکر بکرم فارغ از وصف است کاین دختر
ز نیکویی ندارد حاجت تعریف دلاله
رباید بوسهای گر ز آن لب شیرین زند دردم
لب مشتاق از شیرینی آن شهد تبخاله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی زیبایی و جذابیت دختری چهاردهساله است که با تشبیه به ماه و گلها توصیف شده است. شاعر از عشق و عواطف شدید خود به این دختر سخن میگوید و به تأثیراتی که زیبایی او بر دلش میگذارد، اشاره میکند. او از احساس درد و رنج ناشی از جدایی و نرسیدن به محبوب سخن میگوید و به یادآوری لحظات خوش عشق و بوسههای شیرین از لبهای او میپردازد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که عاشق بودن، باوجود همه دردها، ارزشمند و دلنشین است.
هوش مصنوعی: وقتی که من ماه کامل را دارم، معشوقی دارم که چهارده ساله است. چهرهاش مانند ماه است و خطی که بر روی صورتش وجود دارد، به دور گردن او همچون هالهای زیبا میدرخشد.
هوش مصنوعی: در این باغ، زیباییهای تو بسیار است، همان طور که شرابی که ساقی در جام گل و در پیمانهی لاله ریخت، در آنجا وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر من در برابر ظلم او ساکت باشم، این دل بیچاره از درد و آه چه نتیجهای میگیرد و چه فایدهای از نالههایش بدست میآورد؟
هوش مصنوعی: خوشا آن لحظه که تو مست از چمن میرسی و عرقی که بر چهرهات میریزد، شبیه شبنم نرم و خنک روی گلبرگهاست.
هوش مصنوعی: نمیدانی که تیغ تو چه تأثیری بر دلم گذاشته است؛ نگاه کن که چطور اشکها بهصورت من میریزد و پر از غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی آرامش و شادی درونت را پیدا کنی، به میخانه برو، چرا که در آنجا نوشیدنی یکساله میتواند غم و اندوهی که سالها با خود داشتی را از دلت پاک کند.
هوش مصنوعی: آهوهای مشکین به صحرا میروند و چه زیباست زمانی که آنها برمیگردند و غزالان مشکینشان را به دنبال خود میآورند.
هوش مصنوعی: عروس فکر من به قدری زیباست که نیازی به توصیف ندارد، چرا که این دختر به خاطر زیباییاش نیازی به معرفی و تعریف ندارد.
هوش مصنوعی: اگر برآن لب شیرین بوسهای بزنند، دردمند مشتاق از شیرینی آن شهد به شدت دچار خوشی و لذت میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمانی برق پر خنده، زمانی رعد پر ناله
چنان مادر ابر سوک عروس سیزده ساله
و گشته زین پرند سبز شاخ بید بنساله
چنان چون اشک مهجوران نشسته ژاله بر لاله
من ار چه هر شب از شبهای هجرش می کنم ناله
ز آه من مبادا بر لبش آزار تبخاله
مرا از ناله خود صد خراش است و یکی راحت
که می بشناسد آن سلطان سگان خویش را ناله
گذشت از حد درازی شبم ترسم که ناگاهان
[...]
ز چشمم ریخت چندان آب کامد خون ز دنباله
کنون افتد به جان خون دلم پرکاله پرکاله
چه خیزد بی تو از گشت چمن چون ساقی دورم
دهد در بزم گل خون جگر از ساغر لاله
به هر باغی که سوزم بی تو از ژاله چه باک آنجا
[...]
مه من بی گل رویت دلم خون گشت چون لاله
جگر هم از غم هجران شده پر گاله پر گاله
بود مه روی آن زیبا جوان چارده ساله
ولی ماهی که دارد گرد خویش از مشکتر هاله
خدا را رحمی از جور و جفایت چند روز و شب
زنم فریاد و گریم خون کشم آه و کنم ناله
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.