نیامد بر لبم آهی ز سوز عشق تا بودم
سراپا سوختم اما بکس ظاهر نشد دودم
قدحپیما تو با اغیار دوش و تا سحر هر دم
من از حسرت ز خون دل چه ساغرها که پیمودم
سزد اشک ار بدامن بستر دیار از رخم اکنون
که صدره دامن پاکش بخون دیده آلودم
ز عمر کوتهم در آخر بزم فلک شمعی
که دیرم آسمان افروخت اما میکشد زودم
بس اینم کز خریداران یوسف طلعتی باشم
سر موئی ز سودای محبت نبود ارسودم
براه وعده بودم مضطرب عمری چو یار آمد
بپایش از نشاط افتادم و جان دادم آسودم
میفکن همچو نقش پابراهش از جفاروئی
که بر پای سگ کوی تو عمری از وفا سودم
ننالم گر به خفت راندی از بزمم از این نالم
که مقبول تو اغیار و من بدبخت مردودم
فغان از سرکشیهای تو ای سروسهی کاخر
برآمد جانم اما برنیامد از تو مقصودم
ندارم بهره از لطف عامت لیک جور تو
باین گز دیگران مخصوص من شد از تو خشنودم
نشد صاف می وصلت نصیبم هرگز و عمری
چه خونها کز غمت از پردهای چشم پالودم
نترسم از فنا مشتاق کز اعجاز عشق آمد
که صد ره گر شوم معدوم سازدباز موجودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و عشق عمیق یک عاشق است که در حال تجربه حسرت و سوختن در آتش عشق خود میباشد. او از عدم توانایی در ابراز احساساتش، بیان میکند که هرچند جسمش سوخته است، اما دودی از آن برنخاسته است. شاعر حسرت و غم را در دل خود دارد و میگوید که بر اثر عشق، حتی اشکهایش نیز بر بستر دیارش ریخته است. او به نقش خود در این بزم فلکی اشاره میکند و از کوتاهی عمرش و زودگذری شادیها و آلامش سخن میگوید. همچنین به ناامیدی خود از عشق و بیاعتنایی معشوق نسبت به خود اشاره دارد و در پایان، با وجود همه دردها و فناها، به عشق و اعجاز آن اشاره میکند و امید دارد که دوباره موجود شود. این احساسات عمیق نشاندهنده تنهایی و غم عاشق در پی عشق است.
هوش مصنوعی: عشق به شدت در وجودم شعلهور بود، اما هیچ وقت نتوانستم احساساتم را به زبانی بیان کنم. در حالی که تمام وجودم در آتش عشق میسوخت، هیچ نشانهای از آن بروز نکرد.
هوش مصنوعی: تو شب گذشته با دیگران خوش گذراندی و تا dawn بیدار بودی، اما من از حسرت و درد دل شبها چه نوشیدنیها که به یاد تو سر کشیدم.
هوش مصنوعی: اگر اشکهایم بر دامن بستر شهر بریزد، شایسته است؛ زیرا اکنون که دامن پاکش را با دیدگان آلودهام خونین کردهام.
هوش مصنوعی: برای مدت کوتاهی که در این دنیا زندگی کردهام، مانند شمعی هستم که آسمان (سرنوشت) به آرامی روشن کرد، اما اکنون به سرعت در حال خاموش شدن است.
هوش مصنوعی: من از میان خریداران یوسف، تنها به خاطر یک تار مو از عشق، به این حال و روز افتادهام و دلی شاد و آرام ندارم.
هوش مصنوعی: در انتظار وعدهای به شدت مضطرب بودم، اما وقتی که یارم آمد، از خوشحالی و شادی به حالتی آرام رسیدم و جانم را آرامش یافتم.
هوش مصنوعی: به یاد نداشته باش که در کنار وفاداری به تو، آثار بدی را که از عشق در دل دارم، بیهوده از بین ببرم.
هوش مصنوعی: اگر مرا از جمع خود برانی و به درد و فراق بگذاری، ناله و فریاد من به جایی نمیرسد. من از دست تو و دوریات رنج میبرم، در حالی که دیگران مورد محبت تو قرار میگیرند و من، بدبخت و طردشده، در عذاب هستم.
هوش مصنوعی: ای سرو زیبا، از نافرمانیها و سرکشیهای تو بسیار نالانم؛ جانم به لب رسیده است، اما نتیجهای که میخواستم از تو به دست نیامده.
هوش مصنوعی: من از محبت عمومی تو بیبهرهام، اما بدرفتاری تو باعث شده است که کجرفتاریات فقط شامل حال من باشد. با این حال، من از تو راضیام.
هوش مصنوعی: هرگز نتوانستم به راحتی به وصال تو دست پیدا کنم و در طول عمرم چه خون دلها که از غم تو با چشمانم ریختم.
هوش مصنوعی: از فنا و نابودی نمیترسم، چرا که عشق قدرتی شگفتانگیز دارد. حتی اگر صد بار هم نابود شوم، باز هم به وجودم برمیگرداند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جوانی رفت و پنداری بخواهد کرد بدرودم
بخواهم سوختن دانم که هم اینجا بپرهودم
به مدحت کردن مخلوق ، روح ِ خویش بشخودم
نکوهش را سزاوارم که جز مخلوق نستودم
دلا یار دگر جستی بدین کار از تو خوشنودم
تو از زاری بیاسودی من از خواری بیاسودم
تن اندر مهر آن کز من نیندیشد بفرسودم
روان اندر هوا و مهر بد مهری بیالودم
نه روزی راست بنشستم نه یک شب شادبغنودم
[...]
به بوی زلف مشکینت گرفتار صبا بودم
چه دانستم من خاکی که عمری باد پیمودم
مرا چون عود میسوزی و بوی من همیآید
که روزی یا شبی ناگه (بگیرد) دامنت دودم
من از دیده چهها دیدم! چهها آورد بر رویم
[...]
ز لطف و قهر او و در خندهای گریه آلودم
نمییابم که مقبولم نمیدانم که مردودم
ز جرمم در گذر یا بسملم کن به کی داری
در آب و آتش از امید بود و بیم نابودم
به یک تقصیر در مجلس به گرد خجلت آلودی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.