گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مشتاق اصفهانی

به عاشق مژدهٔ کامی صبا از وصل جانان بر

نوید قطره‌ای بر تشنه‌ای از آب حیوان بر

به وصلت کرده‌ام خو از پی قتلم مکش خنجر

اگر خواهی کشی در خاک و خونم نام هجران بر

صبا خون شد اسیران قفس را دل ز مهجوری

پیامی زین گرفتاران به مرغان گلستان بر

تو شمع بزم غیری هر شب و من سوزم از غیرت

چه خواهد شد شبی هم با سیه‌روزی به پایان بر

به حسرت رفتم از کوی تو و اکنون که من رفتم

بیا گو غیر ازین گلشن چو گلچین گل به دامان بر

به شکر اینکه از رخ رشک ماه و غیرت مهری

شبی با ما به انجام آور و روزی به پایان بر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode