بیا ای باد و چون مور ضعیفم سوی جانان بر
سلیمان گر نمی آری مرا سوی سلیمان بر
کجایی ای خضر کز لطف دست تشنگان گیری
مرا چون ماهی لب تشنه سوی آب حیوان بر
چو بلبل در قفس بی او دلم تا کی طپد در تن
سگانش را بپرس از من سلامی هم بیاران بر
عنان شهسوار خود دلا از دست چون دادی
کنون دست از غمش چندانکه بتوانی به دندان بر
چو هرکس گوی وصلی زد تو هم دستی برآر ایدل
بچوگان دعا این گوی دولت را ز میدان بر
محبت نیست پایانش بغیر از جان فدا کردن
اگر اهل دلی اهلی محبت را بپایان بر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوتی است به عشق و ارتباط با معشوق. شاعر از باد میخواهد که او را به سوی محبوبش ببرد و از خضر میخواهد که در روزهای سخت، دستی به تشنگان بدهد. او حس تنهایی و longing خود را با تشبیه به بلبل در قفس بیان میکند. به نظر میرسد که شاعر احساس ناامیدی میکند و در تلاش است تا با عشق و محبت، به آرامش برسد. او به دیگران نیز توصیه میکند که در عشق صادق باشند و با فدای جان خود، به عشق وفادار بمانند.
هوش مصنوعی: بیا ای باد، میان من و محبوبم حرکت کن. اگر نمیتوانی مرا به سوی او ببری، لااقل مانند سلیمان به من کمک کن.
هوش مصنوعی: ای خضر، کجایی که با لطف و محبتت به تشنگان کمک میکنی؟ مرا مانند ماهی تشنهای ببین که به سوی آب حیات میرود.
هوش مصنوعی: دل من مانند بلبل در قفس است و دلتنگیاش نسبت به محبوبش را تحمل نمیکند. من این احساسات را تا کی باید تحمل کنم؟ از سگهایش بپرس آیا نمیتوانند پیامی از من به او برسانند و سلامی از طرف من برایش ببرند.
هوش مصنوعی: اگر افسار سوار خود را به دست دلت ندادی، حالا هر چقدر میتوانی غم او را فراموش کن و به زحمت بر او غلبه کن.
هوش مصنوعی: هر کس از محبت و وصال سخن میگوید، تو هم بادرکی و دستی برای تحقق آن بلند کن. ای دل، مانند کودکان دعا کن تا این موقعیت و شانس را از میدان زندگی بیرون نراند.
هوش مصنوعی: عشق واقعی هیچ پایانی جز فدای جان ندارد. اگر کسی دل پاکی داشته باشد، میداند که عشق به این شکل به اتمام میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه شد گاه از زبان خامه نام این پریشان بر
بر آر از پستی گمنامی و بر صدر عنوان بر
ز بوی وصل روح کشتگان را شاد کن گاهی
ز نقش پای خود گل بر سر خاک شهیدان بر
چرا بیهوده میکوبی در هر باغ و بستان را
[...]
به عاشق مژدهٔ کامی صبا از وصل جانان بر
نوید قطرهای بر تشنهای از آب حیوان بر
به وصلت کردهام خو از پی قتلم مکش خنجر
اگر خواهی کشی در خاک و خونم نام هجران بر
صبا خون شد اسیران قفس را دل ز مهجوری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.