گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مشتاق اصفهانی

کسان مشغول کار خویش و من مشغول یار خود

که خواهد آمدن تا زین میان آخر به کار خود

نخواهم پرتو از مهر و فروغ از مه که در عشقت

خوشم با روزهای تیره و شبهای تار خود

باین شادم که نتوانم کنم گردآوری خود را

بکویت گر پریشان ساختم مشت غبار خود

ز بی‌قدری ندارم عزتی ناخوانده مهمانم

ببزم او مکرر آزمودم اعتبار خود

تو را با غیر دیدم کرد غیرت بیخودم ورنه

به زخم کاریی میساختم زین تیغ کار خود

خوشم گر خاک جولانگاه او گشتم بامیدی

که گردم گرد و افتم در قفای شهسوار خود

ز تیغش آن شهید بی‌کسم مشتاق در کویش

که غیر از شمع دلسوزی ندیدم بر مزار خود

 
sunny dark_mode