بخش ۱ - بازجست کار دمنه: رای گفت برهمن را: معلوم گشت داستان ساعی نمام که ...
بخش ۲: برهمن گفت:خون هرگز نخسبد، و بیدار کردن فتنه بهیچ ...
بخش ۳: چون پلنگ این فصول تمام بشنود بنزدیک مادر شیر رفت ...
بخش ۴: و آن دمنه که ملک را برین داشت ساعی نمام و شریر و ...
بخش ۵: یکی از حاضران گفت: آنچه دمنه میگوید از وجه تعظیم ...
بخش ۶ - حکایت زن بازرگان کشمیری: آوردهاند که در شهر کشمیر بازرگانی بود حمیر نام و ...
بخش ۷: و این مثل بدان آوردم تا ملک بداند که در کار من ...
بخش ۸: چون دمنه را در حبس بردند و بندگران بر وی نهاد ...
بخش ۹: کلیله رنجور و پرغم بازگشت، و انواع بلا بر دل خوش ...
بخش ۱۰ - حکایت طبیب حاذقی که چشمش ضعیف شده بود: بشهری از شهرهای عراق طبیبی بود حاذق، و مذکور بیمن ...
بخش ۱۱: یکی از حاضران گفت:سزاوارتر کسی که چگونگی مکر او ...
بخش ۱۲: و دوستی ازان کلیله، روزبه نام، بنزدیک دمنه آمد و ...
بخش ۱۳: دیگر روز دمنه را بیرون آوردند، و قضات فراهم ...
بخش ۱۴ - حکایت زن مرزبان و غلام: مرزبانی بود مذکور، و بهارویه نام زنی داشت چون ماه ...
بخش ۱۵ - عاقبت مکر: تمامی این فصول برجای نبشتند و بنزدیک شیر فرستاد. ...