گنجور

 
نصرالله منشی

بخش ۱ - بازجست کار دمنه: رای گفت برهمن را: معلوم گشت داستان ساعی نمام که ...

بخش ۲: برهمن گفت:خون هرگز نخسبد، و بیدار کردن فتنه بهیچ ...

بخش ۳: چون پلنگ این فصول تمام بشنود بنزدیک مادر شیر رفت ...

بخش ۴: و آن دمنه که ملک را برین داشت ساعی نمام و شریر و ...

بخش ۵: یکی از حاضران گفت: آنچه دمنه می‌گوید از وجه تعظیم ...

بخش ۶ - حکایت زن بازرگان کشمیری: آورده‌اند که در شهر کشمیر بازرگانی بود حمیر نام و ...

بخش ۷: و این مثل بدان آوردم تا ملک بداند که در کار من ...

بخش ۸: چون دمنه را در حبس بردند و بندگران بر وی نهاد ...

بخش ۹: کلیله رنجور و پرغم بازگشت، و انواع بلا بر دل خوش ...

بخش ۱۰ - حکایت طبیب حاذقی که چشمش ضعیف شده بود: بشهری از شهرهای عراق طبیبی بود حاذق، و مذکور بیمن ...

بخش ۱۱: یکی از حاضران گفت:سزاوارتر کسی که چگونگی مکر او ...

بخش ۱۲: و دوستی ازان کلیله، روزبه نام، بنزدیک دمنه آمد و ...

بخش ۱۳: دیگر روز دمنه را بیرون آوردند، و قضات فراهم ...

بخش ۱۴ - حکایت زن مرزبان و غلام: مرزبانی بود مذکور، و بهارویه نام زنی داشت چون ماه ...

بخش ۱۵ - عاقبت مکر: تمامی این فصول برجای نبشتند و بنزدیک شیر فرستاد. ...