گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
محتشم کاشانی

ای رشگ بتان به کج کلاهی

قربان سرت شوم اللهی

تو بسته میان به کشتن من

من بسته کمر به عذرخواهی

روی تو ز باده ارغوانی

رخسارهٔ من ز غصه کاهی

من خورده قسم به عصمت تو

تو داده به خون من گواهی

ماهی تو درین لباس شبرنگ

یا آب حیات در سیاهی

گویند که ماهی و نگویند

وصف مه روی تو کماهی

ابرو بنما و رخ که بینند

در خیمهٔ آفتاب ماهی

ای بر سر تو همای دولت

انداخته سایهٔ الهی

بر محتشم گدا ببخشای

شکرانهٔ این که پادشاهی