خانهٔ دوری دل از همه پرداختهام
وانداران بهر تو وحدتکدهای ساختهام
زیر این سقف مقرنس به ازین جائی نیست
که من تنگ دل از بهر تو پرداختهام
هست دیگ طربم ز آتش بیدود بهجوش
تا سر از همدمیت شعلهٔوش افراختهام
کس نینداخته در ساحت این تنگ فضا
طرح صرحی که من از بهر تو انداختهام
محتشم نزد خرد تنگ فضائیست جهان
کز قناعت من دلتنگ به دان ساختهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا که من نرد وفا با رخ تو باخته ام
مهره ی مهر تو در طاس غم انداخته ام
بار هجران تو بر جان من امروزی نیست
با غم عشق تو عمریست که در ساخته ام
همچو پروانه سرگشته به شمع رخ دوست
[...]
من که از وسعت مشرب به فلک ساختهام
پیش خوی تو مکرر سپر انداختهام
روی بر تافتن از من ز مسلمانی نیست
مه که ابروی ترا قبله خود ساختهام
برگ سبزی به من از سرو تو هرگز نرسید
[...]
همچو یعقوب ز نو مصلحتی ساختهام
تازه نرد نظری با پسری باختهام
به هواداری آن طرفه غزال چینی
دام در رهگذر آهویی انداختهام
تا چه آید به من آخر ز هوسناکی دل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.