گنجور

 
محیط قمی

چون در چمن چمان شد، آن شوخ سرو قامت

در هر قدم به پا کرد هنگامهٔ قیامت

از آب و رنگ رخسار، بر آبروی گلزار

بازار سرو به شکست، قدّش زاستقامت

تو خون خلقی نوشی ای شیخ و ما می ناب

انصاف ده از این دو، شاید که را ملامت

در خاکدان گیتی، بی عشق هر که سر کرد

خواهد به خاک رفتن، با حسرت و ندامت

فانی است هر چه بینی در این سرای خاکی

جز نام نیک عشاق که او راست استدامت

به شکست ساغر دل، لعل لبت به فرما

کز بوسه ای برآید، از عهده ی غرامت

ای محرمان حضرت، با پادشه بگوئید

تیمار خستگان است، سرمایه ی سلامت

منعم اگر نپرسد، از حال بینوایان

پرسند و باز ماند، در عرصه ی قیامت

در ری شده است ما را، بی دوست کار مشکل

نی مانده پای رفتن نی طاقت اقامت

مهر علی است جنت، قهر علی است دوزخ

حُب علی است میزان در عرصه ی قیامت

از پا «محیط» افتاد، از دست برد ایام

دست بگیر زالطاف، ای منبع کرامت

 
 
 
عبدالقادر گیلانی

گفتا کیی توبا ماگفتم کمین غلامت

گفتا مگر تومستی گفتم بلی زجامت

گفتا چه پیشه داری گفتم که عشقبازی

گفتا که حالتت چیست گفتم غم و ملامت

گفتا که چیست حالت گفتم که حال شاکر

[...]

مولانا

گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت

گفتا چه کار داری گفتم مها سلامت

گفتا که چند رانی گفتم که تا بخوانی

گفتا که چند جوشی گفتم که تا قیامت

دعوی عشق کردم سوگندها بخوردم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
امیرخسرو دهلوی

هر عاشقی که ترسد از طعنه و ملامت

دعوی عشق بازی بر وی بود غرامت

قد قامت مؤذن در گوش در نگنجد

آن را که شد ز خوبان مشمول قد و قامت

ساقی، بده شرابی زین توبه ریایی

[...]

ابن یمین

بر ماه و سرو آید هر لحظه صد قیامت

ز آن سرو ماه طلعت و آنماه سرو قامت

گفتم کنم ز کویت عزم سفر ولیکن

چون دیدمت نکردم جز نیت اقامت

در ماجرای عشقت جان در میانه دل

[...]

جامی

ماهی که خاست در شهر از رفتنش قیامت

شکر خدا که آمد باز از سفر سلامت

من شاه تخت عشقم تاج شرف به فرقم

سنگی که بر سر من می آید از ملامت

عشقم ندیم جان شد بی عشق اگر ز جانم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه