کجا است زنده دلی کاملی مسیح دمی
که فیض صحبتش از دل برد غبار غمی
خلیل بت شکنی کو که نفس دون شکند
که نیست در حرم دل به غیر او صنمی
ز کید چرخ در آن دور گشت نوبت ما
که نیست ساقی ایام را سر کرمی
زمانه خرمن دانش نمی خرد به جوی
بهای گنج هنر را نمی دهد درمی
مباد آن که شود سفله خوی کامروا
که هر زمان کند آغاز فتنه و ستمی
گذشت عمر و دریغا نداد ما را دست
حضور نیم شبی و صفای صبح دمی
قسم به جان عزیزان به وصل دوست رسی
اگر از این تن خاکی برون نهی قدمی
خلاف گوشه نشینان دل شکسته مجو
که نیست جز دل این قوم دوست را حرمی
غم زمانه مخور ای رفیق باده بنوش
که دور چرخ به جامی گذاشته، نه جمی
ز بینوایی و دولت غمین و شاد مباش
که در زمانه نماند گدا و محتشمی
ز اشتیاق بلند آستان شه هر شب
فراز عرش فرازم زآه خود عَلَمی
به خَلق آن چه رسد فیض زآشکار و نهان
ز بحر جود شه دین جواد هست نَمی
محمد بن علی تاسع الائمه تقی
که بحر همت او است بی کرانه یَمی
بدان خدای که باشد زکلک قدرت او
نقوش دفتر هستی ماسِوی رَقمی
که با ولای شفیعان حشر احمد و آل
«محیط» را نبود از گناه خویش غمی
شهان کشور نظمیم ما ثناگویان
اساس سلطنت ما است دفتر و قلمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به جستجوی انسانی کامل و زنده دلی چون مسیح میپردازد که به دیگران آرامش و شادی میبخشد. شاعر از خلیل (ابراهیم) یاد میکند که بتها را میشکند و به دنبال فردی میگردد که در دل او جز عشق الهی چیزی نباشد. او بیان میکند که زمانه و روزگار به دانش و هنر ارزش نمیدهد و از ناپایداری آسایش و خوشبختی در دنیا گله میکند.
شاعر به اهمیت وصال به دوست و ارتباط با خداوند اشاره میکند و بر ضرورت دل شکستن از دنیا تأکید میکند. او توصیه میکند که شادی را در میگساری و لذتهای زندگی بیابیم و از غم و اندوه زمانه برحذر باشیم. در پایان، شاعر با ذکر نام محمد بن علی (امام جواد) از عظمت او و قدرت الهی سخن میگوید و بر اهمیت محبت و ولایت ائمه تأکید میکند.
هوش مصنوعی: کجا میتوان کسی را پیدا کرد که مانند مسیح روح و دل را تازه کند، فردی که در کنار او، غم و غصه از دل رخت ببندد و فضیلت گفتوگو با او، آرامش و شادی بخشد؟
هوش مصنوعی: کسی که بتواند به معبودهای درون دل خود شک کند، خلیل است؛ زیرا در حرم دل، وجود دیگری جز او ندارد و قلب تنها به عشق او میتپد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، زمان و سرنوشت به گونهای عمل میکند که هرگز نمیتوانیم از دسیسهها و چرخشهای آن مصون بمانیم و به نظر میرسد که در این بازی، نوبت ما فرا نرسیده است. ای ساقی، در این گردش روزگار، حتی سر سادگی یا بیدردی نیز نیست.
هوش مصنوعی: دنیا توجهی به ارزش علم و دانش ندارد و برای یافتن گنجهای هنری، بها و قیمت مناسبی پرداخت نمیکند.
هوش مصنوعی: مبادا کسی که خود را به خوشی میبیند، به انسانهای پست و بیارزش تبدیل شود، زیرا همیشه در پی ایجاد آشوب و ظلم است.
هوش مصنوعی: عمر ما به سرعت سپری شد و دریغ از این که لحظهای در شب به حضور حاضری واقعی برسیم یا از آرامش صبح بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به وصال دوست برسی، باید قسم یاد کنی به جان عزیزان و قدمی فراتر از این جسم خاکی بگذاری.
هوش مصنوعی: به دنبال افرادی نباش که تنها در گوشهای نشستهاند و دلشان شکسته است، زیرا جز دل آنها، چیزی برای دوستدارانی مانند خودشان وجود ندارد که به عنوان حرم و مکانی مقدس به شمار میرود.
هوش مصنوعی: غم و اندوه دنیای امروزی را نخور، رفیق، باده بنوش؛ زیرا چرخ زندگی به سرعت در حال چرخش است و هیچ چیز دائمی نیست.
هوش مصنوعی: در زندگی به خاطر فقر و ثروت نباید غمگین یا شاد بود، زیرا در این دنیا هیچ کس برای همیشه در وضعیت گدا یا محترم باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق به درگاه شاه، هر شب از درد دل خود، پرچمی به آسمان بلند میزنم.
هوش مصنوعی: خالق آنچه در عالم وجود دارد، به لطف و رحمت الهی است که از آرامش و ناشناختهها سرچشمه میگیرد. در این دریای سخاوتمندی، جواد الائمه، بهترین هدیه را به ما میدهد.
هوش مصنوعی: محمد بن علی، نهمین امام، فردی با عزم و ارادهای بینهایت است که مانند دریای وسیعی، قابلیتها و ویژگیهایش حد و مرزی ندارند.
هوش مصنوعی: بدان خدایی که با قدرت خود نقوش زندگی و هستی را خلق کرده است، ما همه تنها نوشتههایی در دفتر او هستیم.
هوش مصنوعی: در سایه حمایت و شفاعت پیامبر و خاندان او، «محیط» از خطاها و گناهان خود هیچ نگرانی ندارد.
هوش مصنوعی: حاکمان و اشراف کشور ما، ستایشگران و توانا در پایهگذاری حکومت ما هستند و آنها به مانند دفتر و قلمی هستند که امور ما را ثبت و ضبط میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا تو جان عزیزی و یار محترمی
به هر چه حکم کنی بر وجود من حکمی
غمت مباد و گزندت مباد و درد مباد
که مونس دل و آرام جان و دفع غمی
هزار تندی و سختی بکن که سهل بود
[...]
سزد که سجده کنند، ای برهمن عجمی
همه بتانت که محراب چشم هر صنمی
در آب و آینه بینی همیشه صورت خویش
که آفتاب پرستی و بت پرستی همی
همه ولایت روی تو یاغی ست مگر
[...]
ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
کجاست پیک صبا گر همیکند کرمی
قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق
چو شبنمی است که بر بحر میکشد رقمی
بیا که خرقه من گر چه رهن میکدههاست
[...]
جمال غرة عینی رایت فی سلمی
فزاد بهجة قلبی و زال لی المی
رایت غرة وجه الحبیب، قلت: سلام
فقال لی : و علیک السلام، یابن عمی
همی دهد خبر از گل نسیم صبحدمی
ز گشت باغ میاسا به عذر بی درمی
به دست اگر درمت نیست کن به باده گرو
قبای محترمی وکلاه محتشمی
به پیش ناوک غم هر گلی کنون سپریست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.