ای صبح خجل ز روی فرخنده تو
خورشید به بزم حسن شرمنده تو
تا دامن دیده شکرستان گردد
زین شهد که ریزد از شکر خنده تو
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ای صبح خجل ز روی فرخنده تو
خورشید به بزم حسن شرمنده تو
تا دامن دیده شکرستان گردد
زین شهد که ریزد از شکر خنده تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از ترکستان که بود آرندهٔ تو
گو رو دیگر بیار مانندهٔ تو
ای جانِ من سوخته دل زندهٔ تو
وز خجلت فعل خود سرافکندهٔ تو
بپذیر مرا که جزتو کس نیست مرا
گر نپذیری کجا رود بندهٔ تو
ای دوست منم ز جرم شرمنده تو
مخلوق تو وسگ تو وبنده تو
در عالم عشق جان من مرده تو
در هر دو جهان روان من زنده تو
واعظ چه کسست؟ کمترین بنده تو!
مسکین تو، محتاج تو، افگنده تو!
تو خواجه دلنواز بخشنده من
من بنده روسیاه شرمنده تو
ای شوکت ایزدی برازندۀ تو
جز تو همه ماسوای حق زندۀ تو
از کار من خسته تغافل تا کی
آخر نه توئی خدا و من بندۀ تو
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.