میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۸

ای صبح خجل ز روی فرخنده تو

خورشید به بزم حسن شرمنده تو

تا دامن دیده شکرستان گردد

زین شهد که ریزد از شکر خنده تو