گنجور

 
میرداماد

ای به درگاه تو از قدس روان قافله‌ها

پیش طوف سر کوی تو خجل نافله‌ها

هرکجا شاکله فضل تو در ذکر آمد

غیر تشویر نشد شاکله شاکله‌ها

مشکل آید همی اسناد تولد به تو زانک

زادن مثل تو نشنید کس از حامله‌ها

مجد ذات تو به حدی که محال آید از آنک

مدرک کنه کمال تو شود عاقله‌ها

آنکه بی‌یار و مطیع است همین اشراق است

دیگران هرکه شنیدیم بود راحله‌ها

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode