آن پری چون زلف در پا میکشد
خلق را در دام سودا میکشد
میشوم آسوده گر دست اجل
از دلم تیر جفا وا میکشد
آه کز بیچارگیها مرگ هم
از سر بیمار غم، پا میکشد
دل هم آزاری اگر از دیده دید
انتقام خویش از ما میکشد
وه که میلی را دوا از یاد رفت
بس که درد بیمدوا میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.