بهمن روز ای صنم دلستان
بنشین با عاشق در بوستان
شاد نشینیم کزین مملکت
خلق جهان هست همه شادمان
کرد جهان را چو بهشت برین
عدل جهاندار ملک ارسلان
آنکه نبودند یک انگشت او
روستم و حاتم و نوشیروان
تا به جهان ملکی باقی بود
باد بدو باقی ملک جهان
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
بهمن روز ای صنم دلستان
بنشین با عاشق در بوستان
شاد نشینیم کزین مملکت
خلق جهان هست همه شادمان
کرد جهان را چو بهشت برین
عدل جهاندار ملک ارسلان
آنکه نبودند یک انگشت او
روستم و حاتم و نوشیروان
تا به جهان ملکی باقی بود
باد بدو باقی ملک جهان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خلخیان خواهی و جماش چشم
گرد سرین خواهی و بارک میان
کشکین نانت نکند آرزوی
نان سمن خواهی گرد و کلان
ای شده مشغول به کار جهان
غره چرائی به جهان جهان؟
پیگ جهانی تو بیندیش نیک
سخره گرفته است تو را این جهان
از پس خویشت بدواند همی
[...]
ای بت شکر لب شیرین دهان
خوبتر از عمری و خوشتر ز جان
روزه همی داری مردم کشی
راست نیایند به هم این و آن
هر چه تو را دارد از روزه سود
[...]
قم فاسقنی فی زمن المهر جان
واصرف بصر الخمر عن صرف الزمان
موسم گل رفت و درآمد خزان
باده گلرنگ در آرید هان
یا حبذا الراح و یا حبذا
[...]
تا رقم حسن تو زد آسمان
نامزد عشق تو آمد جهان
حلقه به گوش غم تو گشت عقل
غاشیهدار لب تو گشت جان
زلف تو شیطان ملایک فریب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.