گنجور

 
خاقانی

تا رقم حسن تو زد آسمان

نامزد عشق تو آمد جهان

حلقه به گوش غم تو گشت عقل

غاشیه‌دار لب تو گشت جان

زلف تو شیطان ملایک فریب

روی تو سلطان ممالک ستان

عشق تو آورده قیامت پدید

فتنهٔ تو کرده سلامت نهان

تابش رخسار تو از راه چشم

کرد چراگاه دل از ارغوان

سلسله‌های فلک است آن دو زلف

تا نکنی قصد سرش، هان و هان

ز آنکه جهان یکسره گردد خراب

گر ببری سلسلهٔ آسمان

حلقه‌ای ار کم شود از زلف تو

خاتم جم خواه به تاوان آن

در لب تو هست ز کوثر اثر

در دل خاقانی از آتش نشان

قبلهٔ تو اختر جوزا رکاب

قدوهٔ او گوهر دریا بنان

حرز امم، حبر امام احمشاد

قاضی شه پرور و سلطان نشان

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

خلخیان خواهی و جماش چشم

گرد سرین خواهی و بارک میان

کشکین نانت نکند آرزوی

نان سمن خواهی گرد و کلان

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
ناصرخسرو

ای شده مشغول به کار جهان

غره چرائی به جهان جهان؟

پیگ جهانی تو بیندیش نیک

سخره گرفته است تو را این جهان

از پس خویشت بدواند همی

[...]

مسعود سعد سلمان

ای بت شکر لب شیرین دهان

خوبتر از عمری و خوشتر ز جان

روزه همی داری مردم کشی

راست نیایند به هم این و آن

هر چه تو را دارد از روزه سود

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مجیرالدین بیلقانی

قم فاسقنی فی زمن المهر جان

واصرف بصر الخمر عن صرف الزمان

موسم گل رفت و درآمد خزان

باده گلرنگ در آرید هان

یا حبذا الراح و یا حبذا

[...]

خاقانی

از همه عالم شده‌ام بر کران

بسته به سودای تو جان بر میان

جان نه و چون سایه به تو زنده‌ام

با تو و صد ساله ره اندر میان

از تب هجران تو ناخن کبود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه