شمارهٔ ۸ - آبان ماه
ماه آبان چو آب جوی ببست
آب انگور باید اندر دست
آن نکوتر که شاد باشی شاد
وآن نکوتر که مست خسبی مست
شاد زیست آنکه عقل و دانش داشت
پشت اندوه را به می بشکست
هر که او چشم در خرد بگشاد
حرز و تعویذ باده بر جان بست
شاد بنشین و باده خور کامروز
گیتی از رنج رست و از غم جست
شه ملک ارسلان بن مسعود
خرم و شادمان به باده نشست
پادشاهی که عالم از عدلش
شاه طبع است و جای شادی هست
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...