ز در درآمد دوش آن نگار من ناگاه
چو پشت من سر زلفین خویش کرده دو تاه
چگونه شاد شود عاشقی ز هجر غمی
که یار زیبا از در درآیدش ناگاه
ز شادمانی گفتم چو روی آن دیدم
که ای نگار تویی لا اله الا الله
سپید کرد شب من بدان رخان سپید
سیاه کرد دل من بدان دو زلف سیاه
به شرم گفتم کز دوست حاجتی خواهم
به ناز گفت ز من هر چه خواهی اکنون خواه
دلیر گشتم و گفتم که با تو دارم جنگ
که می بکاهم چون ماه از آن رخان چو ماه
اگر تو داری حسن و ملاحت یوسف
چرا چو یوسف من مانده ام ز عشق به چاه
دراز گشت مرا عشق کوته تو از آنک
دراز کردی جانا دو زلفک کوتاه
جواب داد که امشب عتاب یکسو نه
که دوستی را یارا کند عتاب تباه
بساز مجلس خرم بیار باده لعل
من و تو باده خوریم ای نگار هم زین گاه
به یاد خسرو محمود سیف دولت و دین
که او سزد که بود در زمانه شاهنشاه
خدایگانی کو را زمانه بر دولت
به پادشاهی اقرار کرد بی اکراه
شهی که هست بر از فرقدان به صدر و به قدر
مهی که هست بر از مشتری به جای و به جاه
بر آسمان جلالش نهاده پایه تخت
وز آفتاب کلاهش گذشته پر کلاه
ازو ببالد هنگام رزم تیغ و کمند
وزو بنازد هنگام بزم مسند و گاه
ایا ز تیغ تو بدخواه جفت اندوهان
چنانکه از کف تو یار لهو نیکو خواه
رسید نامه فتحت به حضرت سلطان
نصیر دولت و دولت بدو گرفته پناه
بر آن سبیل که از حاجبان او نعمان
گشاد مکران چون سوی او کشید سپاه
فشاند جان عدو بر هوا به جای غبار
براند خون عدو بر زمین به جای میاه
ز خون حاسد دین آن زمین چنان شد رنگ
که جز طبر خون ناید از آن به جای گیاه
خدایگانا بیشک بدان که هر روزی
خجسته نامه فتحت رسد به حضرت شاه
چگونه مدح کنمت ای خدایگان جهان
وگرچه هست مرا رهنمای عون الله
جز آنکه گویم وصفت همی ندانم کار
مقر گشتم وزین بیشتر ندارم راه
تو بحر گوهر موجی به روز پاداشن
تو ابر صاعقه باری به وقت پاد افره
همیشه بادی شاها چو بخت خود پیروز
ولی به لهو و نشاط و عدو به ویل و به واه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی یار و تأثیر آن بر دل عاشق میپردازد. او از ورود ناگهانی نگار میگوید که با زلفهایش دلش را تصرف کرده و زندگیاش را تحت تأثیر قرار داده است. احساسات عاشق، از شادی و شوق به یار، تا غم و اندوه هجران را دربرمیگیرد. شاعر در ادامه به جنگی احساسی با یار میپردازد و در نهایت از عشق و زیبایی او سخن میگوید، در کنار یادآوری از بزرگی و عظمت پادشاهی که در زمان خود، نمادی از قدرت و شکوه است. او همچنین به پیروزی و فتحهای پادشاه اشاره میکند و در نهایت به ستایش و تمجید از قدرت و زیبایی خداگونه او میپردازد.
هوش مصنوعی: دیشب ناگهان آن معشوق من وارد شد و با موهایش که مانند پردهای بر پشت من افتاده بود، به من نگریست.
هوش مصنوعی: عاشق چگونه میتواند از دوری معشوق خوشحال شود، وقتی که ناگهان معشوق زیبا از در وارد میشود؟
هوش مصنوعی: هنگام دیدن روی تو از خوشحالی گفتم، که تو تنها اله و معبودی هستی که وجود دارد.
هوش مصنوعی: شبتاب چهرهات روشنی شب مرا گرفته و زیبایی چهرهات آرامش قلبم را با تاریکی موهایت تحتالشعاع قرار داده است.
هوش مصنوعی: به خاطر شرم و حیا، به دوست گفتم که نیازی از او دارم. او با ناز و لطافت پاسخ داد که هر چه بخواهی، همین حالا میتوانی درخواست کنی.
هوش مصنوعی: من شجاع شدم و اعلام کردم که با تو میجنگم؛ زیرا زیباییهای تو مانند تابش ماه بر من تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: اگر تو زیبایی و جذابیتی مانند یوسف داری، پس چرا من به خاطر عشق به تو مثل یوسف در چاه ماندهام؟
هوش مصنوعی: عشق من خیلی عمیق و گسترده شده، اما تو به خاطر اینکه رشتههای عشق را به دست خودت کوتاه کردی، حالا این عشق به نظر میآید که کم است.
هوش مصنوعی: او پاسخ داد که امشب از خشم و ناراحتی خبری نیست، زیرا دوستی نمیتواند با این نوع رفتار آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: مجلس شاد و شادی را برپا کن و شراب قرمزی که مال من و توست بیاور. بیایید با هم از این لحظات لذت ببریم، ای محبوب.
هوش مصنوعی: به یاد خسرو محمود، کسی که در زمان شاهنشاه شایسته و بزرگ بود و هم برای قدرت و هم برای دین مقامی ارزشمند داشت.
هوش مصنوعی: خداوندی که زمانه به او برای سلطنت و فرمانروایی بدون هیچ گونه فشاری و زوری اعتراف کرد.
هوش مصنوعی: پادشاهی که برتری و مقامش از ستارههای درخشان بالاتر است، همانطور که ماه از سیاره مشتری بیشتر میدرخشد و ارزش دارد.
هوش مصنوعی: تخت و تاج آن پادشاه در درگاه آسمان قرار دارد و بر افراز آفتاب کلاهی با عظمت و شکوه بر سر دارد.
هوش مصنوعی: در زمان نبرد، شمشیر و طناب از او قوت میگیرند و در مجالس خوشی، تخت و مقام به او میبالند.
هوش مصنوعی: آیا دشمنان شما به اندازهٔ درد و رنجی که از تیغ تو میکشند، میتوانند لذتی که از رفاقت خوب تو میبرند، حتی با دستان خودشان، احساس کنند؟
هوش مصنوعی: نامهای به سلطان نصیر فرستاده شد که در آن به فتح و پیروزی اشاره شده و درخواست کمک و حمایت از او شده است.
هوش مصنوعی: به روال و روش خاصی که از خدمتگزاران او نعمان به راه آمده بود، هنگامی که سپاه به سمت او حرکت کردند، مکران (منطقهای در آن زمان) گشوده شد.
هوش مصنوعی: جان دشمن را به جای گرد و غبار در هوا منتشر کرد و خون او را به جای آب بر زمین ریخت.
هوش مصنوعی: از خون حسادت، رنگ آن زمین به قدری تغییر کرد که از آن جز طبرزین (نوعی گیاه خاردار) به جا نماند و دیگر هیچ گیاهی نمیتواند در آن رشد کند.
هوش مصنوعی: ای خداوند، بدان که هر روز، نامهای خوشیمن و پرفروغ از پیروزی به درگاه پادشاه میرسد.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم تو را ستایش کنم، ای سرور جهان؟ هرچند که مرا در این مسیر، یاری میکنی.
هوش مصنوعی: هرچه درباره تو بگویم، نمیدانم چون باید تو را وصف کنم. در اینباره با شرایطی که دارم، دستکم چیزی بیشتر از این نمیتوانم بگویم.
هوش مصنوعی: تو مثل دریا هستی که در آن جواهرات موج میزنند و در زمان پاداش، زیبایی و ارزش خود را نشان میدهی. همچنین مانند ابر هستی که در زمان مناسب بارش، رعد و برق را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: در هر زمانی، باد خوشبختی بر سر شاهان وزیده و آنها را به پیروزی رسانده است؛ اما در عین حال، این پیروزیها ممکن است به سرگرمیها و لذایذ دنیوی و همچنین به دشمنیها و بدبختیها نیز منجر شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بهر تهنیت عید بامداد پگاه
بر من آمد خورشید نیکوان از راه
چو چین کرته بهم بر شکسته جعد کشن
چو حلقه های زره پر گره دو زلف سیاه
نبیدنی به کف و هر دو رخ به رنگ نبید
[...]
مبارکی و سعادت نمود روی بشاه
از آن مبارک و مسعود تحفهای زاله
چه تحفه ایست ؟ یکی فر خجسته فرزندست
موافقان را شادی فزای و انده کاه
بشهریاری و شاهی تمام نسبت او
[...]
رسید نامه فتح و ظفر ز شاهنشاه
به سیف دولت شاه بلند حشمت و جاه
که برد حاجب نعمان سپه سوی مکران
به بخت و دولت سلطان به فر و عون اله
به تیغ روز نکو خواه ملک کرد سپید
[...]
گشادهروی و میان بسته بامدادِ پگاه
فروگذشت به کویم بتی به روی چو ماه
اگر زمهر بود بامداد نور جهان
ز ماه بود مرا نور بامداد پگاه
مهی که بود به قد سرو دلبرانِ سرای
[...]
سری که خلق جهانرا ویست پشت و پناه
امین دین الله است و سعد ملکت شاه
ستوده فخر خراسان محمد یوسف
که چون محمد و یوسف جمال دارد و جاه
اگر محمد و یوسف ندیده اند بهم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.