رفتم کنارش امروز جا گوشوارهام داد
این تخت و بخت و دولت ماه ستارهام داد
صد شکر و شادمانی گیسو فکند یک سو
یک گوشه در گلستان راه نظارهام داد
من شکر این چه گویم؟ آورد پیش رویم
من یک دو بوسه گفتم، او بیشمارهام داد
دستم گرفت و پایی آهسته بر سرم زد
جان بر در مقابل خلخال و یارهام داد
گفتم: لبت بگیرم، بگذارمت بمیرم
لب غنچه کرد و خندید، عمر دوبارهام داد
چشم خوشش «وفایی» رسوای عالمم کرد
پیر مغان چه پنهان می آشکارهام داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.