گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شمس مغربی

دلی که با رخ زلف تو همنشین باشد

مجرد از غم و شادی و کفر و دین باشد

بود ز کفر و ز اسلام بی خبر آن دل

که زلف و روی تواش روز شب قرین باشد

خود ز بهر تفاخر ز خرمن آن کس

که خوشه چین تو بوده است خوشه چین باشد

کجا به ملک سلیمان و خاتمش نگرم

مرا که مملکت فقر درّ نگین باشد

مرا که جنت دیدار در درّ درون دلست

چه التفات بدیدار حور عین باشد

کجا ز لذت دیدار او خبر یابی

ترا که میل به شیر و با انگبین باشد

به پیش دیده ی ما غیر و عین هردو یکیست

نظر بعین کند هر که با یقین باشد

بدوز دیده ز غیر آنگهی بعین نگر

بعین کی نگرد هر که غیر بین باشد

بیا و دیده از مغربی بوان ستان

ببین که هرچه بگفت او چنین، چنین باشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode