رخت گرچه چو خورشید فلک مستور میباشد
دلم هم در فروغ خویشتن مستور میباشد
نقابی نیست رویت را به جز رخت دایم
نقابی گر بود مهر رخت را نور میباشد
به ما نزدیک نزدیک است و از ما دور دور آن رخ
که از افراط نزدیکی به غایت دور میباشد
جهان خورشید او بگرفت و شد زو بینصیب آن کس
که چون خفّاش از خورشید دیدن کور میباشد
به هجر خویشتن باید طلب کردن وصال او
که مردم وصل او دایم ز خود مهجور میباشد
قصور و حور و ولدان را نمیدانم ولی دانم
من آن کس را که ولدان و قصور و حور میباشد
که تا جامع و فاضل ز ایزد کردهام حاصل
که رطب و یابس عالم در او مسطور میباشد
ز جام نرگس مست و لب میگون آن ساقی
روان مغربی گه مست و گه مخمور میباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حضور قلب کی در سینه پرشور می باشد؟
کجا آسودگی در خانه زنبور می باشد؟
زکشتن زنده جاوید می گردند اهل حق
که از دار سیاست رایت منصور می باشد
نیاید در حیات آن کس که بیرون از تن خاکی
[...]
نگه در شبههٔ تحقیق من معذور میباشد
سراب آیینهام آیینهٔ من دور میباشد
من و ساز دکان خودفروشیها، چهحرفاست این
جنون این فضولی در سرمنصور میباشد
عذابی نیست گر از خانهپردازی برون آیی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.