گنجور

 
صائب تبریزی

حضور قلب کی در سینه پرشور می باشد؟

کجا آسودگی در خانه زنبور می باشد؟

زکشتن زنده جاوید می گردند اهل حق

که از دار سیاست رایت منصور می باشد

نیاید در حیات آن کس که بیرون از تن خاکی

اگرچه هست بر روی زمین، در گور می باشد

نگردد شوق رهرو بیش از نزدیکی منزل

در آن وادی که بیش از راه، منزل دور می باشد

مرا نگذاشت در سر هوش لعل آبدار او

می ممزوج اینجا بیشتر پرزور می باشد

زچشم خوش نگاهان بر ندارد چشم وقت خط

حقوق آشنایی هر که را منظور می باشد

به چشم کم مبین زنهار در دولت ضعیفان را

که خال چهره ملک سلیمان مور می باشد

کند از سنگ پیدا حسن عالمسوز عاشق را

چراغ طور را پروانه کوه طور می باشد

زخوان رزق اگر صائب به دل خوردن شوم قانع

نمکدانم همان از دیده های شور می باشد

 
 
 
شمس مغربی

رخت گرچه چو خورشید فلک مستور می‌باشد

دلم هم در فروغ خویشتن مستور می‌باشد

نقابی نیست رویت را به جز رخت دایم

نقابی گر بود مهر رخت را نور می‌باشد

به ما نزدیک نزدیک است و از ما دور دور آن رخ

[...]

صائب تبریزی

گل بی خار را شبنم زچشم شور می باشد

چو نیش و نوش با هم شد زآفت دور می باشد

به یک اندازه باشد تلخی و شیرینی عالم

به قدر اشک چوب تاک را انگور می باشد

مجو در لقمه اهل قناعت ناگوارایی

[...]

بیدل دهلوی

نگه در شبههٔ تحقیق من معذور می‌باشد

سراب آیینه‌ام آیینهٔ من دور می‌باشد

من‌ و ساز دکان خودفروشی‌ها، چه‌حرف‌است این

جنون این فضولی در سرمنصور می‌باشد

عذابی نیست ‌گر از خانه‌پردازی برون آیی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه