آنچه جان گفت بدل باز نمییارم گفت
بکسی رمزی از آن باز نمییارم گفت
مطرب عشق درین پرده مرا سازی زد
که بکس هیچ از آن ساز نمییارم گفت
گفت با من سخن عشق بآواز بلند
آنچه او گفت بآواز نمییارم گفت
زیر لب خنده کنان عشوه کنان با دل من
آنچه گفت آن لب طناز نمییارم گفت
آنکه او را پر پرواز نباشد هرگز
بر او از پر و پرواز نمییارم گفت
لذت لعل لب و جام غم انجام ترا
به پی ذوق ز آغاز نمییارم گفت
شرح آن طرّ طرار نمیدانم داد
سحر آن غمزه غماز نمییارم گفت
مغربی با دل دمساز چو دمساز نه
با تو سر دل دمساز نمییارم گفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.