چو باده چشم تو خوده است دل خراب چراست
چو حال تست در آتش جگر کباب چراست
ز پیچ زلف تو در تاب رفت مهر رخت
چو زوست تابش رویت از و شباب چراست
چو نیست عهد شکن غیر زلف بر شکنت
بگو که با دل مسکنت این عتاب چراست
ز من هرآنچه تو گوئی و آن همی شنوی
چو من صدای توام با من این خطاب چراست
چو نیست غیر تو کس از که میشوی پنهان
چو ناظر او توئی در رخت نقاب چراست
اگر چه در خم چوگان تست گوی دلم
ز چیست منقلب آخر در انقلاب چراست
ز باد بپرس که بحر از چه گشت آشفته
ز بحر بپرس که کشتی در اضطراب چراست
چو ما هر آنچه تو دادی بما همان خوردیم
زیاده هیچ نخوردیم پس حساب چراست
هرآنکه باز نکرده است گوش هوش روترا
برش حدیث حقایق فسانه است و حکایت
کتاب مغربی چون نسخه کتاب تواست
ازو مپرس که این حرف در کتاب چراست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و دلدادگی شاعر نسبت به معشوق میپردازد و تضادهای احساسی و عواطفی را که در این رابطه وجود دارد، بررسی میکند. شاعر سوالاتی را مطرح میکند که نشاندهنده سردرگمی و تناقضهای درونیاش است. او از جذابیت و زیبایی معشوق میگوید و اینکه چرا دلش خراب است، در حالی که همه چیز به معشوق برمیگردد. همچنین به ارتباط عمیق و وابستگیاش به معشوق اشاره میکند و این که در تمامی حالات برایش سوالاتی بدون پاسخ وجود دارد. در کل، شعر به احساس ناپایداری و تلاش برای درک جذابیت و رازهای عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: چرا دل من خراب و ناآرام است، وقتی نگاه تو مثل شراب مرا مسحور کرده است؟ حالتی که من دارم، مانند آتشی است که جگر را کباب میکند.
هوش مصنوعی: از پیچ و تاب موی تو، عشق به چهرهات افروخته شده است. روشنایی چهرهات مانند نور تابناک است و جوانیات، دلیل این درخشش و زیبایی است.
هوش مصنوعی: وقتی کسی به عهد و پیمان خود وفا نمیکند، تنها زلف معشوق میتواند پیش من گله و شکایت کند. بگو که این سرزنش و توبیخ در دل من به چه دلیل است؟
هوش مصنوعی: من هر چه تو بگویی میشنوم و به آن پاسخ میدهم، اما چرا این گفتگو میان ماست و صدای تو به من میرسد؟
هوش مصنوعی: زمانی که هیچ کس جز تو وجود ندارد، چرا در پرده پنهان میشوی؟ وقتی که خود ناظر خودت هستی، چرا در لباس نقاب قرار داری؟
هوش مصنوعی: اگرچه تو در بازی چوگان هستی و تحولات پیرامونت را کنترل میکنی، اما در دل من سوالاتی وجود دارد که از چه چیزی دلتنگ و نگران هستم.
هوش مصنوعی: از باد بپرس که چرا دریا ناآرام شده و از دریا بپرس که چرا کشتی در هرج و مرج است.
هوش مصنوعی: ما همانطور که تو به ما دادهای، همان را خوردیم و چیزی بیشتر از آن نداشتیم. پس چه دلیلی برای حساب و کتاب وجود دارد؟
هوش مصنوعی: هرکس که به خوبی به حقایق و واقعیتها توجه نکند و گوش به شنیدن نکات عمیق ندهد، در واقع در حال شنیدن داستانها و افسانههایی بیاساس است.
هوش مصنوعی: کتاب مغربی مانند نسخهای از کتاب تو است، از آن نپرس که چرا این حرف در کتاب وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میان چرخ و میان ملاعبش گه لعب
جهان و ملک جهان هر دود ا و یک ندبست
فراق او ز زمانی هزار روز آرد
افروختگان وصال همیگویند:
بلای او ز شبی صد هزار سال کند
سرای پرده وصلت کشید روز نواخت
ز تست نصرت اسلام از آن فلک خوانده است
حسام دولت و دین و علاء اسلامت
مبند دل به عروس جهان تو از شهوت
اگر چه در سر زلفش هزار دلبندیست
ندای غیب به جان تو میرسد پیوست
که پای در نه و کوتاه کن ز دنیی دست
هزار بادیه در پیش بیش داری تو
تو این چنین ز شراب غرور ماندی مست
جهان پلی است بدان سوی جه که هر ساعت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.