زهی ساکن شده در خانه دل
گرفته سر بسر کاشانه دل
تو آن گنجی که از چشم دو عالم
شدی مستور در ویرانه دل
دلم بیتو ندارد زندگانی
که هم جانی و هم جانانه دل
به زنجیر سر زلفت گرفتار
شده پای دل دیوانه دل
چو دل پروانه شمع تو گردید
شده شمع فلک پروانه دل
همای جان که عالم سایه اوست
به دام افتاده بهر دانه دل
بسی پیمود بر دل باده ساقی
ولیکن پر نشد پیمانه دل
خراباتی است بیرون از دو عالم
مگر نشنیدهای افسانه دل
دلم از مغربی بگسست پیوند
که گه خویش است و گه بیگانه دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد جدایی است. شاعر با توصیف دل خود به عنوان خانی که سکونت گاه معشوق است، از غم و غصه پر بودن دلش میگوید. او معشوق را گنجی میداند که در ویرانی دلش پنهان است و بدون او زندگی برایش معنا ندارد. شاعر به زنجیر زلف معشوق گرفتار است و دلش مانند پروانهای به دور شمع او میگردد. او میگوید که با وجود نوشیدن باده عشق، همچنان دلش پر نمیشود. در نهایت، شاعر به حال خراباتی اشاره میکند که در آن دلش از پیوند با معشوق بریده شده و به بیگانگیها دچار شده است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در دلشان آرامش یافته و سراسر وجودشان به عشق و محبت پر شده است.
هوش مصنوعی: تو مانند گنجی هستی که در دل ویران من پنهان شدهای و از چشم دو دنیای دیگر دور ماندهای.
هوش مصنوعی: دل من بدون تو زندگی ندارد، چون تو هم روح منی و هم محبوب من.
هوش مصنوعی: دل دیوانهام به زنجیرهای موهای تو گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که دل پروانه به شمع تو عشق ورزید، خود شمع آسمان و دل پروانهای شد.
هوش مصنوعی: پرندهای که روح و جان عالم به او وابسته است، به دام گرفتار شده تا دلش را به دست آورد.
هوش مصنوعی: ساقی بطری باده را در دل من پر کرد، اما با وجود این، دل من هرگز پر نشد و همچنان تشنه باقی ماند.
هوش مصنوعی: در جایی فراتر از این دنیاها، کسی وجود دارد که گویی به افسانه دلها آشناست و در پی آن، حالتی خراباتی و بیپروا دارد. آیا نشنیدهای که چه داستانهایی درباره دلها گفته شده است؟
هوش مصنوعی: دل من از ارتباط با کسی که گاهی خودی و گاهی بیگانه است، شکسته شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر داری یقین در خانهٔ دل
مشو چندین ز حس بیگانهٔ دل
که ای هم جان و هم جانانهٔ دل
غمت سلطان خلوت خانهٔ دل
سرای روح کرد این خانهٔ دل
خورای عشق گشت این دانهٔ دل
مرو بیرون ز عشرتخانه دل
که می می جوشد از پیمانه دل
شراب و شاهد و ساقی و مطرب
برون آرد ز خود میخانه دل
زمین گیرست سیر آسمانها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.