نخست دیده طلب کن پس آنگهی دیدار
از آنکه یار کند جلوه بر الولابصار
ترا که دیده نباشد کجا توانی دید
بگاه عرض تجلی جمال چهره یار
اگر چه جمله پرتو فروغ حسن ویست
ولی چو دیده نباشد کجا شود نظار
ترا که دیده نباشد چه حاصل از شاهد
ترا که گوش نباشد چه حاصل از گفتار
ترا که دیده پر غبار بود نتوانی
ضفای چهره او دید با وجود غبار
اگرچه آینه داری برای حسن رخش
غبار شرک که تا پاک کرد از زنگار
اگر نگار تو آینه طلب دارد
روان تو دیده دل را به پیش دل بیدار
جمال حسن ترا صد هزار زیب افزود
از آنکه حسن ترا مغز نیست آینه دار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به اهمیت دیدن و درک واقعی زیبایی اشاره دارد. شاعر میگوید که برای مشاهدهی جمال یار، ابتدا باید چشم دل را باز کرد و به صفای آن توجه داشت. اگرچه زیبایی و نور حق در همهجا تابیده، اما بدون داشتن چشم بینا، نمیتوان آن را دید. حتی اگر آینهای برای دیدن زیبایی داشته باشیم، اگر چشمهایمان غبارآلود باشد، قادر به دیدن نخواهیم بود. در نهایت، شاعر تأکید میکند که اصل زیبایی در دل و باطن است و نه تنها در ظاهر و آینه.
هوش مصنوعی: ابتدا باید چشم دل را باز کنی و بعد به تماشای زیباییها بپردازی، چرا که معشوق تنها زمانی خود را به نمایش میگذارد که نگاه عاشقانه وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر تو در حالتی نباشی که او را ببینی، چگونه میتوانی در دوران ظهور و تجلی زیبایی چهره یار، او را مشاهده کنی؟
هوش مصنوعی: هرچند زیبایی او در همه جا مشکل پوشیده نیست، اما وقتی که چشم نباشد، چگونه میتوان از آن زیبایی لذت برد؟
هوش مصنوعی: اگر تو را نبینم، چه فایدهای دارد؟ و اگر صحبتهای تو را نشنوم، چه سودی برای من خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: وقتی چهرهات غبارآلود باشد، نمیتوان زیباییات را دید.
هوش مصنوعی: هرچند تو آینهای برای نشان دادن زیباییات داری، اما غبار ناپاکی و شرک مانع از آن است که زیباییات به درستی در آن نمایان شود.
هوش مصنوعی: اگر محبوب تو بخواهد که در آینه خود را ببیند، روح تو باید با دیدن دل بیدارت، به پیش دلش بیاید.
هوش مصنوعی: زیبایی و جاذبه تو به قدری زیاد است که حتی صد هزار زیبایی دیگر نیز به آن اضافه شدهاند. دلیل این امر این است که زیبایی تو تنها در ظاهرت نیست، بلکه عمق و اصل زیباییات در درونت نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.