بیا بر چشم عاشق کن تجلی روی زیبارا
که جز وامق نداند کس کمال حسن عذرا را
بصحرای دل عاشق بیا جلوه کنان بگذر
بروی عالم آرایت بیارا روی زیبا را
دمی از خلوت وحدت تماشا را به صحرا شو
نظر بر ناظران افکن ببین اهل تماشا را
چه مهر است آن نمیدانم که عالم هست در آتش
ز روی خویش بخشد نور هر دم چشم بینا را
الا ای یوسف مصر ملاحت تا بکی داری
بدین یعقوب بیدل را غمین جان زلیخا را
تو حلوا کرده ای پنهان مگسها جمله سرگردان
اگر جوش مگس خواهی بصحرا آر حلوا را
الا ای ترک یغمایی بیا جان را به یغما بر
نه دل ترک تو خواهد کرد نه تو ترک یغما را
جهان پر شور از آن دارد لب شیرین ترک من
که ترکان دوست میدارند دایم شور و غوغا را
سخن با مرد صحرایی الا ایمغربی کم گوی
که صحرایی نمیداند زبان اهل دریا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه دعوت به دیدار و تجلی زیباییهای معشوق دارد. شاعر از معشوق میخواهد که با زیبایی خود به دل عاشق بیاید و او را از تنهایی نجات دهد. او به زیبایی و سحر عشق اشاره میکند و درباره عواطف و احساسات عمیق عاشقانه صحبت میکند. همچنین، به تضاد میان عشق و درد و عذابی که عاشق به خاطر جدایی متحمل میشود، اشاره دارد. در نهایت، شاعر از تفاوتهای فرهنگی و زبانی میان عشاق در صحرا و دریا میگوید و نارضایتی خود را از این تفاوتها ابراز میکند.
هوش مصنوعی: بیا تا زیبایی روی تو را بر چشم عاشق بپاشیم، زیرا هیچکس جز وامق (عاشق معروف) نمیتواند زیبایی خاص آن دختر را بشناسد.
هوش مصنوعی: در دشت دل عاشق، بیا و با زیبایی خودت را نشان بده و با جلوهات بر روشنی عالم بگذر. زیباییات را به نمایش بگذار.
هوش مصنوعی: لحظهای از solitude و تنهاییات بیرون بیای و به دنیای اطراف نگاه کن. ناظرانی که در حال تماشا هستند را ببین و تماشاچیان را تجربه کن.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از نوعی عشق یا محبت سخن میگوید که از درون فردی خاص ناشی میشود. این عشق به قدری قوی و تأثیرگذار است که حتی جهان را در آتش احساسات میسوزاند، اما در عین حال، هر لحظه به افرادی که چشم بینا دارند، روشنی و آگاهی میبخشد. به عبارتی دیگر، این عشق میتواند واقعیتها و زیباییهای زندگی را برای کسانی که درک درستی دارند، روشن کند.
هوش مصنوعی: ای یوسف زیبا، تا کی به دل یعقوب غمگین و ناراحت میزاری؟ جان زلیخا هم به خاطر تو در اندوه است.
هوش مصنوعی: اگر تو حلوا درست کردهای، مگسها که به دور آن میچرخند نشان میدهند که ممکن است مشکل یا مزاحمتی پیش بیاید. اگر میخواهی مگسها دور نشسته و مزاحم نشوند، باید حلوا را به مکان دیگری ببری.
هوش مصنوعی: ای ترک یغما، بیا و جان مرا به تسخیر ببر. نه دل من تو را ترک خواهد کرد و نه تو تسخیر یغما را رها خواهی کرد.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر لبهای شیرین ترک من همیشه پر از شور و هیجان است، زیرا ترکها همیشه عشق و هیاهو را دوست دارند.
هوش مصنوعی: با مردی که در بیابان زندگی میکند صحبت نکن، زیرا او زبان کسانی که دریا را میشناسند نمیفهمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
زر افشانید بر پیلان جرسهای مدارا را
برآرید آن فریدون فر درفش چرخ بالا را
زمین از سنبل و سوسن شده پر عنبر سارا
ز گلنار و گل و خیری شده یاقوت گون خارا
زهی از امر و نهی تو نظامی دین دنیا را
خهی ! از حل و عقد تو قوامی مجد علیا را
ثبات هضم تو داده سکون میدان عغبر را
نظام تو کرده روان ایوان خضرا را
کف تو شاه راهی در سخا بسیار و اندک را
[...]
ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را
چنین عشقی نهادستی به نورش چشم بینا را
منم ای برق رام تو برای صید و دام تو
گهی بر رکن بام تو گهی بگرفته صحرا را
چه داند دام بیچاره فریب مرغ آواره
[...]
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.