روی آن ماه چو خورشید عیانست ای دل
تا نگویی که ز ذرات نهانست ای دل
معنی هست که گفتند علی صورته
در جهان صورت حق جان جهانست ای دل
کنت کنزا که بیان کرد چه معنی دارد
یعنی انسان شد و خود گنج روانست ای دل
کل یوم هو فی شأن بیانی است بدان
گاه او پیر بود گاه جوانست ای دل
گل رخسار وی از باغ دل ما بشکفت
قد آن سرو روان راحت جانست ای دل
کوهیا وصف دهان بت عیار مگوی
زان که در وصف خود آن ماه زبانست ای دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.