روی آن ماه چو خورشید عیانست ای دل
تا نگویی که ز ذرات نهانست ای دل
معنی هست که گفتند علی صورته
در جهان صورت حق جان جهانست ای دل
کنت کنزا که بیان کرد چه معنی دارد
یعنی انسان شد و خود گنج روانست ای دل
کل یوم هو فی شأن بیانی است بدان
گاه او پیر بود گاه جوانست ای دل
گل رخسار وی از باغ دل ما بشکفت
قد آن سرو روان راحت جانست ای دل
کوهیا وصف دهان بت عیار مگوی
زان که در وصف خود آن ماه زبانست ای دل