ای رخت شمع تابخانه دل
خلوت خاص تو میانه دل
دل چو در اصبعین تست بچرخ
پس مکن چرخ دل بهانه دل
وه که سیمرغ قاف قربت حق
گشته پنهان در آشیانه دل
عرش و کرسی و آسمان و زمین
غرقه در بحر بیکرانه دل
بهمه دل چوبی نشان شده اند
ندهد هیچکس نشانه دل
غیر معشوق کس نمی داند
راز پنهان عاشقانه دل
چنگ و عود و رباب و بربط و نی
پیش مستان بود ترانه دل
از ازل تا ابد که میگویند
باشد اوصاف یکزمانه دل
روح کوهی بدیده جان تو را
در بیانهای عارفانه دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جد زند بوسه بر ستانهٔ دل
هزل نبود کلیدِ خانهٔ دل
دوستی هر یک از میانه دل
آشنایان آشیانه دل
همه با یکدگر زاول کار
رفته از کوی شهر و خانه دل
توئی جان و توئی جانانه دل
توئی ساکن میان خانه دل
منور باشد ای ساقی مدامم
زعکس طلعتت پیمانه دل
دمی از غلغل مینای وصلت
[...]
عرش و کرسی و آسمان و زمین
غرقه در بحرِ بیکرانهٔ دل
همه در دل چو بی نشان شدهاند
ندهد هیچ کس نشانهٔ دل
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.