بس که اندر دل فرو بردم هوای نیش را
شعله افزون تر برآمد سوز داغ خویش را
دشمنی دارم که جان قربانی او می کنم
زانکه تیری در خور است این کافر بدکیش را
چاشنی درد دل آنکس که نشناسد حقش
بردل مجروح خود مرهم شناسد نیش را
اشک طوفان ریز، بهر جستن وصلم چه سود؟
شست نتوان چون ز بخت مدبران درویش را
گر به یک غمزه نمردم من، مکن خسته دلم
ناوکی گر رفت کج، نتوان شکستن کیش را
پندگو کایدبرین دل سوخته گویی خس است
کو به اصلاح چراغ آید بسوزد خویش را
باز چون از دست مقبل در هوا گیرد شکار
مرغ بریان ز آستین بیرون برد درویش را
خسروا، دیده فرو بند و مبین روی رقیب
زانکه مرهم خوش نباشد دیده های ریش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عمق احساسات دردناک و عشق نافرجام خود اشاره میکند. او از نیش عشق و سوز درونش به عنوان عذابی جانکاه صحبت میکند و بیان میکند که حتی دلش را برای دشمنی میگذارد که او را آزرده کرده است. شاعر به چالشهای ارتباط عاطفی و سختیهای ناشی از عواطف عمیق اشاره میکند و نشان میدهد که تلاش برای وصال در برابر ناملایمات و تلخیهای عشق، بیهوده است. در نهایت، او از تجربه درد و رنج ناشی از عشق و آشنایی با واقعیتهای تلخ در روابط انسانی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه به شدت در دل خود آرزوی نیش و زخم را پنهان کردم، آتش سوزش و درد درونم بیشتر و بیشتر شعلهور شد.
هوش مصنوعی: من دشمنی دارم که به خاطر او جانم را فدای او میکنم، زیرا او شایسته این تیر زدن است، این کافر بدکردار.
هوش مصنوعی: کسی که به درستی حقش را نمیداند، برای تسکین دل زخمخوردهاش، درد خود را نمیتواند با چیزهای معمولی التیام ببخشد، بلکه تنها با تجربه واقعیتر از نیشِ درد، به آرامش میرسد.
هوش مصنوعی: اشک و گریههای فراوان برای دستیابی به وصالی که در نهایت بیفایده است، چه نفعی دارد؟ چون نمیتوان با آن شست (غسل) کرد و از بخت بابت اوضاع ناگوار درویشها چیزی کسب نکرد.
هوش مصنوعی: اگر من با یک نگاه جان نباختم، دل خستهام را برای ناامیدی آزرده نکن. اگر هم کسی از راهی نادرست رفته، نمیتوانیم اصول خود را بر هم بزنیم.
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که انسانهایی که دلهای سوخته و غمگینی دارند، مانند گیاه خس هستند که اگر به دنبال اصلاح و بهبود اوضاع خود برآیند، ممکن است در این مسیر، خود را به آتش بسپارند و دچار درد و رنج بیشتری شوند. به عبارتی دیگر، تلاش برای تغییر و بهبود ممکن است به بهای از دست دادن آرامش و تحمل سختیهای بیشتر تمام شود.
هوش مصنوعی: پرندهای که به دنبال طعمهاش میگردد، هنگامی که از دست معشوق رهایی یابد، شکار مرغ بریان را از آستین درویش بیرون میآورد.
هوش مصنوعی: ای شکستخورده، چشمانت را ببند و به صورت حریف نگاه نکن؛ زیرا که دیدن او آرامشبخش نیست و زخمهای دلت را بیشتر میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درنگر اندر رخ من تا ببینی خویش را
درنگر رخسار این دیوانهٔ بیخویش را
عشق من خالی و باقی را به زیر خاک کرد
آن گذشته یاد نارد ننگرد مر پیش را
تا ز موی او در آویزان شدست این جان من
[...]
ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را
اختیار آن است کاو قسمت کند درویش را
آن که مکنت بیش از آن خواهد که قسمت کردهاند
گو طمع کم کن که زحمت بیش باشد بیش را
خمر دنیا با خمار و گل به خار آمیختهست
[...]
من ز بهرت دوست دارم جان عشقاندیش را
کز سگان داغ او کردم دل درویش را
وقت را خوش دار بر روی بتان، چون رفتنی ست
یاد کن آخر فرامش کشتگان خویش را
عقل اگر گوید که عشق از سر بنه، معذور دار
[...]
بیش از این مپسند در زاری منِ درویش را
پادشاهی رحمتی فرما گدای خویش را
چارهٔ درد دل ما را که داند جز غمت
غیر مرهم کس نمی داند دوای ریش را
چون سر زلف تو پیش چشم دزدی پیشه کرد
[...]
من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را
گوش کردن کی توانم قول نیک اندیش را
ناصحا سودای بدخویی چنین می داردم
ورنه کس هرگز چنین رسوا نخواهد خویش را
رسم دلجویی ندارد یارب آن سلطان حسن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.