گل رسید و هرکسی سوی گلستان میرود
در چمنها هر طرف سروی خرامان میرود
شد جهان زنده به بوی گل، ولی من چون زیم
کز گلم بوی کسی میآید و جان میرود
عاشقان گریان و مست ما که نوشش باد می
می به کف سوی چمن در عین باران میرود
کوری آن دیده محروم باز آن نازنین
بر بساط نرگس تر مست و غلتان میرود
گر چمن خواهی و فردوس، اینک اینک کوی دوست
خلق آواره کجا در باغ و بستان میرود؟
وقت او خوش کش گل وصلی شکفت از روی دوست
سوی ما باری همیشه باد هجران میرود
ای که سامان جویی از من، کی بود ثابتقدم؟
مست بیچاره که پای او پریشان میرود
آنکه در پایش نزد خاری، کجا داند که چیست؟
درد او کش در ته هر موی پیکان میرود
خسروا، بر خاک آسانی تپیدن دور نیست
هست دشوار آنکه او از دل نه آسان میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و طراوت گلها اشاره دارد و میگوید که در اینزمان همه به سمت باغها و گلستانها سفر میکنند. با وجود این شادی و نشاط، شاعر از دلتنگی و فقدان کسی که از او بوی گل میآید، رنج میبرد. او به عشق و شور عاشقان اشاره میکند که در حالی که به زندگی و لذتها میپردازند، دل او از غم دوری معشوق میتپد. در نهایت، شاعر به دشواری و دردی که عاشق باید تحمل کند، اشاره میکند و نشان میدهد که عشق واقعی همیشه همراه با رنج و چالش است.
هوش مصنوعی: با آمدن بهار و شکوفه زدن گلها، هر کس به سمت باغ و گلستان میرود و در میان چمنها نیز، درختان قد برافراشته با زیبایی خود به حرکت در میآیند.
هوش مصنوعی: جهان پر از حیات و خوشبو به خاطر عطر گلها شده، اما من مانند زمستان سردم، چرا که بوی کسی به مشامم میرسد و روح و جانم را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: عاشقان، همگی گریان و مست هستند و ما که در دستمان میماند نوشیدنیای داریم. در حال حاضر، در عین بارش باران، به سمت چمن میرویم.
هوش مصنوعی: چشمی که از دیدن آن معشوق محروم است، همچنان به دنبال او میگردد در حالی که آن نازنین بر روی فرشی از گلهای نرگس با طراوت و شادابی در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال چمن و بهشت هستی، اینجا کوی دوست است؛ ببین که مردم کجای باغ و بوستان میروند و چه حالی دارند.
هوش مصنوعی: در زمانی که او به ما میرسید، لحظههای خوشی فرارسید و گل زیبایی از عشق او شکوفا شد. از چهره دوست، به سمت ما آمد و ما همیشه تحت تأثیر دوری و جدایی قرار داریم.
هوش مصنوعی: ای کسی که در جستجوی نظم و سامان از من هستی، چه کسی تا به حال ثابت و استوار مانده است؟ کسی که مست و بیچاره است، پایش بهراستی ناپایدار و پریشان است.
هوش مصنوعی: کسی که در پایش خاری رفته، چگونه میتواند بداند که چه بر او میگذرد؟ درد او به حدی است که در عمق هر موی او هم نفوذ کرده است.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که از دست دادن چیزی که برایمان ارزشمند است، آسان نیست. در حقیقت، وقتی شخصی از دل ما میرود، این جدا شدن بسیار دشوار و سنگین است و نمیتوان به سادگی با این موضوع کنار آمد. در حالی که شاید در ظاهر به نظر برسد که فراق و جدایی آسان است، اما در عمق احساسات، این امر زمانبر و دردناک است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنچه بر من در غم آن نامسلمان میرود
بالله ار با موئمن اندر کافرستان میرود
دل به دلال غمش دادم به دستم باز داد
گفت نقدی ده که این با خاک یکسان میرود
آنچنان بیمعنیی کارم به جان آورد و رفت
[...]
جان ما بربست رخت و سوی جانان میرود
از می شوق جمالش مست و حیران میرود
طاقت دل چون ز سوز و درد عشقش طاق شد
بیسر و سامان سوی جان بهر درمان میرود
دل به کویت گر ز دست جور عشق آمد چه شد
[...]
باز ما را جان به استقبال جانان میرود
تن به جا میماند و دل همره جان میرود
باز جیبی چاک خواهم زد که دستم هر زمان
بیخود از وسواس دل سوی گریبان میرود
باز خواهم در خروش آمد که وقت حرف صوت
[...]
می بده ساقی که حسن باغ و بستان میرود
چون تَذَرْوْ جسته، فصل گل شتابان میرود
شاهدان باغ از بس شوخچشم افتادهاند
گل به پای خویش از گلبن به دامان میرود
راه کنعان را زلیخا بسته همچون رهزنان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.