که ره نمود ندانم قبای تنگ ترا
که در کشید به بر سرو لاله رنگ ترا
چنین که چشم ترا خواب بسته می دارد
که باز دارد ازین خواب چشم شنگ ترا
نمی گذارد دنبال چشم تو سرمه
قوی به گوشه نهاده ست نام و ننگ ترا
خدنگ غمزه ازان دیده می کند روشن
کنون که دیده سپر ساختم خدنگ ترا
چه گویمت که دل تنگ تو کرا ماند
اگر تو خورده نگیری دهان تنگ ترا
کرشمه های تو از بس که هست نازآمیز
نه آشتی تو داند کسی، نه جنگ ترا
دل قویست مرا در غم و عجب سنگی
که طاقت آرد زخم دل چو سنگ ترا
ز من به پاسخ شیرین و تلخ جان می بر
که در من است اثر شکر و شرنگ ترا
به بوسه عذر چه گویی، تنم مگر چوبی ست
که راهوار کند چوب پای لنگ ترا
دو چشم خسرو ازین پس خیال آن خط سبز
کزین دو آینه نتوان زدود زنگ ترا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عواطف پیچیده و احساسات عاشقانه است. شاعر در تصویرسازیهای زیبا و شاعرانه، به تنگی و محدودیتهای عشق اشاره میکند. او به محبوب خود میگوید که زیبایی و ناز او باعث شده است که احساسات و دلتنگیهای عمیقتری در دل او شکل بگیرد. همچنین، او از زخمهایی که عشق به او زده و تأثیرات bittersweet آن بر زندگیاش سخن میگوید. به نوعی، شاعر در تلاش است تا به عمق احساسات خود بپردازد و نشان دهد که چگونه زیبایی و ناز محبوب همهچیز را تحتتأثیر قرار داده و زندگیاش را تحت الشعاع قرار داده است.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چگونه باید به طریقی که تو میپوشی، زیبایی و لطافت تو را به نمایش بگذارم، زیرا این لباس تنگ، هیچگاه نمیتواند زیبایی قد بلند و رنگ لالهگون تو را نشان دهد.
هوش مصنوعی: چنین است که چشمان تو در خواب به سر میبرند و نمیگذارند که چشم بیدار و آگاه تو از این خواب رهایی یابد.
هوش مصنوعی: چشم تو باعث میشود که نتوانم به راحتی به زینت و زیباییهای دنیا نگاه کنم؛ زیرا اعتبار و نیک نامی تو در گوشهای از وجودم جا گرفته است و نمیگذارد که به دنبال جذابیتهای دیگر بروم.
هوش مصنوعی: چشم تو مانند تیر عشق میزند و حالا که من برای حفاظت از خودم به سپر نیاز دارم، نمیتوانم آن تیرها را نادیده بگیرم.
هوش مصنوعی: به تو چه بگویم که دل من از دوری تو چقدر گرفته است؟ اگر تو هم با دل تنگی به من توجه نکنی، دیگر هیچ امیدی برای دل شاد کردن نخواهد بود.
هوش مصنوعی: دلرباییها و زیباییهای تو به قدری فریبنده است که نه کسی میتواند به راحتی با تو برقراری دوستی کند و نه توانایی جنگیدن با تو را دارد.
هوش مصنوعی: دل من در زمانی که غمگین و حیران هستم، قوی و مستحکم است. مثل سنگی که میتواند زخمهای دل را تحمل کند و تاب بیاورد.
هوش مصنوعی: از من انتظار داشته باش که در پاسخهایم هم شیرینی و هم تلخی وجود داشته باشد، زیرا در وجود من تأثیر هر دو حس شیرین و تلخ تو نمایان است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به نوعی انتقاد از بیتوجهی یا بیاحساسی اشاره دارد. او میگوید که آیا با یک بوسه میتوان به برخی احساسات یا دردها پاسخ داد؟ مثل اینکه آیا بدن او مثل چوبی است که فقط برای تکیهگاه بودن استفاده شود و نتواند احساسات را درک کند. بر این اساس، شاعر خواستههای عاطفی و نیازهای انسانی را مورد سوال قرار میدهد.
هوش مصنوعی: دو چشم خسرو به یاد آن خط سبز است که هیچگاه نمیتوان آن را از این دو آینه پاک کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که تنگ دوخت عفی الله قبای تنگ ترا
که داد زیب دگر سرو لاله رنگ ترا
مصوری که جمال تو دید حیران ماند
چو در خیال درآورد زیب و رنگ ترا
زسنگ لیلی اگر کاسه یی شکست چه شد
[...]
کدام بت شده رهزن دل چو سنگ ترا
که آفتاب محبت، شکسته رنگ ترا
شد از عتاب تو افزون، امیدواری غیر
زبس که مصلحت آمیز دید جنگ ترا
درآمدی و ندارم چو باد گستاخی
[...]
شوم هلاک چو غیری خورد خدنگ ترا
که دانم آشتئی در قفاست جنگ ترا
کرشمه های تو از بس که هست ناز آئین
نه آتشی تو داند کسی نه چنگ ترا
چه حاجت است به می لعل سیر رنگ ترا؟
نظر به پرتو خورشید نیست رنگ ترا
دم از ثبات قدم می زند ز ساده دلی
ز دور دیده هدف جلوه خدنگ ترا
غمش فشانده ز دامن غبار ننگ ترا
کسی چه میکند ای دل فضای تنگ ترا
ز بس که تیر ترا صید در نظر دارد
غلط نموده به مژگان پر خدنگ ترا
به رنگ رنگ فغان خواب اختران بستم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.