شمارهٔ ۷۹۱
شکل موزونت که در دل جا کند
هر که بیند در جهان، سودا کند
با قدت بر جا نماند پای سرو
باغبانش گر چه پا بر جاکند
نسخه ای از روی تو نتوان ستد
گر علم سر زیر پا بالا کند
عاشق زلفین مشک آلود تست
باد کز گل عنبر سارا کند
راز می ترسم که در صحرا نهد
اشک من چون روی در صحرا کند
آب چشمم از ستادن فارغ است
باد اگر زنجیرش اندر پا کند
چند در خود دیدن، آخر فرصتی
چشم را، تا یک نظر در ما کند
جرعه کز جام لبت بیرون فتد
عاشقان را بیخود و شیدا کند
چون که از مستی بغلتد چشم تو
تکیه بر لطف شه والا کند
ز آفتاب تیغ او دشمن به رزم
گونه گونه رنگ چون خرما کند
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.