شکل موزونت که در دل جا کند
هر که بیند در جهان، سودا کند
با قدت بر جا نماند پای سرو
باغبانش گر چه پا بر جاکند
نسخه ای از روی تو نتوان ستد
گر علم سر زیر پا بالا کند
عاشق زلفین مشک آلود تست
باد کز گل عنبر سارا کند
راز می ترسم که در صحرا نهد
اشک من چون روی در صحرا کند
آب چشمم از ستادن فارغ است
باد اگر زنجیرش اندر پا کند
چند در خود دیدن، آخر فرصتی
چشم را، تا یک نظر در ما کند
جرعه کز جام لبت بیرون فتد
عاشقان را بیخود و شیدا کند
چون که از مستی بغلتد چشم تو
تکیه بر لطف شه والا کند
ز آفتاب تیغ او دشمن به رزم
گونه گونه رنگ چون خرما کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پس یتیم بیکسی پیدا کند
مال او در دفتر خود جاکند
صد چو عالم در نظر پیدا کند
چونک چشمت را به خود بینا کند
عشق بر نابودنی سودا کند
عشق در ویرانه ها غوغا کند
لشکر عشق تو چون غوغا کند
آتشی در جان ما پیدا کند
دیده را بر هم نمی یارم زدن
تا خیالت در دو چشمم جا کند
در ره عشقت چو خاکم تا مگر
[...]
هر جفا کان دلبر زیبا کند
چون وفا در جان عاشق جا کند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.