آنچه بتوان، در غمت جان می کشد
تا بدان غایت که بتوان، می کشد
می کشد خط بر مسلمانی لبت
وانگه از خون مسلمان می کشد
دیده تا خط ترا بالای لب
باد خط بر آب حیوان می کشد
حسن روز افزونت از اوج کمال
روی مه را داغ نقصان می کشد
زلف کاید بر لبت، گویی که دیو
خاتم از دست سلیمان می کشد
آنچه دل یک چند از زلفت کشید
از لب لعلت دو چندان می کشد
گر ز شوخی تیر بر دل می زنی
خسرو بیچاره از جان می کشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تأثیر عمیق و دردآور عشق و جدایی است. شاعر میگوید که غم عشقش جانش را به لب میرساند و این احساسات به قدری شدید است که حتی بر روی لبان مسلمان خود خطی میکشد. زیبایی و کمال معشوق او را تحت تأثیر قرار میدهد و زلفهای او مانند دیو، به او تسلط دارند. هرچه دل از زلف معشوق کشیده، از لب او دوچندان احساس میکند. شاعر همچنین به شوخیهای معشوق اشاره میکند که دل او را میزنند و او احساس درد و رنج عمیقی میکند. به طور کلی، شعر به عواطف عاشقانه و رنجهای ناشی از عشق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که بتواند، در حسرت تو سختی میکشد و تا حد ممکن این درد را تحمل میکند.
هوش مصنوعی: شخصی با قلمی بر دهان مسلمان میکشد و سپس از خون مسلمانان بهرهبرداری میکند.
هوش مصنوعی: چشم من تا نگاهت را بالای لب ببینید، مانند یک حیوان در حال آب بازی است که خطی بر روی آب میکشد.
هوش مصنوعی: زیبایی روزافزون تو به قدری است که صورت ماه هم به خاطر کمال تو احساس نقص و کمبود میکند.
هوش مصنوعی: زلف تو بر لبان تو افتاده، مانند اینکه دیو خاتم، که نماد قدرت و سلطنت است، از دستان سلیمان کشیده شده است.
هوش مصنوعی: بخش قابل توجهی از احساسات و دلبستگیهایی که من از موهای تو تجربه کردهام، با زیبایی و جذابیت لبهای تو دو برابر میشود.
هوش مصنوعی: اگر با شوخی به دل کسی تیر بزنید، خسرو بیچاره تمام وجودش را فدای آن میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق چون دل سوی جانان میکشد
عقل را در زیر فرمان میکشد
شرح نتوان دادن اندر عمرها
آنچه جان از دست جانان میکشد
تا کشید آن خط مشگین گرد ماه
[...]
عشق چون دل سوی جانان می کشد
عقل را در زیر فرمان می کشد
شرح نتوان داد اندر عمرها
آنچه جان از جور جانان می کشد
تا کشید از خط مشکین گرد ماه
[...]
معدهٔ تن سوی کهدان میکشد
معدهٔ دل سوی ریحان میکشد
دل که چندین آه از جان می کشد
نقش آن زلف پریشان می کشد
دیده ام پست و بلند روزگار
دل بآن چاه زنخدان می کشد
شیشه ناموس را خوش جذبه ایست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.